- بوشاد
- یونانی تازی شده شلغم از گیاهان شلغم
معنی بوشاد - جستجوی لغت در جدول جو
- بوشاد
- شلغم، ریشۀ قهوه ای یا سفید رنگ گیاهی یکساله به همین نام که مصرف دارویی و خوراکی دارد، سلجم، شلجم، شلم، لفت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جوانی که تازه داماد شده، تازه داماد
جنتیانا، گیاهی با ساقۀ بلند میان تهی گره دار، برگ های شبیه برگ کدو و گل های سرخ مایل به کبود که در کوه ها و جاهای نمناک و سایه دار می روید، دم کردۀ ریشۀ آن برای درمان اسهال، سوءهاضمه، کرم معده و یرقان به کار می رود، گوشاد
جنتیانا، گیاهی با ساقۀ بلند میان تهی گره دار، برگ های شبیه برگ کدو و گل های سرخ مایل به کبود که در کوه ها و جاهای نمناک و سایه دار می روید، دم کردۀ ریشۀ آن برای درمان اسهال، سوءهاضمه، کرم معده و یرقان به کار می رود، کوشاد
جایی که شب ها گلۀ گاو و گوسفند در آن به سر ببرند، شبغاره
جای فرود آمدن کاروان قافله گاه
پارسی تازی گشته کوشاد از گیاهان
جای فرود آمدن کاروان، قافله گاه
میرش مردن (فعل سوم شخص مفرد فعل دعایی از بودن) بود باشد
گشاد، گشاده میان، بدون سدره و کستی
باشد، باد، بواد مثلاً زنده بواد، پاینده بواد، مرده بواد