محی الدین یا شرف الدین احمد بن علی القرشی بونی، پیشوایی است متبحر و صاحب تصنیفات بسیار در علم حروف از آن جمله: شمس المعارف الکبری و الوسطی و الصغری و لطائف الاشارات، و او راست: 1- رسالۀسرالکریم فی فضل بسم اﷲ الرحمن الرحیم، 2- شرح اسم اﷲ الاعظم، 3- شمس المعارف الکبری، مقصود از این کتاب اطلاع و علم به شرف اسماء خداوند تبارک و تعالی، 4- فتح الکریم الوهاب فی ذکر فضائل البسمله، 5- اللمعه یا اللمعه النورانیه، درباره اسماء اعظم، وی بسال 622 هجری قمری درگذشته است، (از معجم المطبوعات)
محی الدین یا شرف الدین احمد بن علی القرشی بونی، پیشوایی است متبحر و صاحب تصنیفات بسیار در علم حروف از آن جمله: شمس المعارف الکبری و الوسطی و الصغری و لطائف الاشارات، و او راست: 1- رسالۀسرالکریم فی فضل بسم اﷲ الرحمن الرحیم، 2- شرح اسم اﷲ الاعظم، 3- شمس المعارف الکبری، مقصود از این کتاب اطلاع و علم به شرف اسماء خداوند تبارک و تعالی، 4- فتح الکریم الوهاب فی ذکر فضائل البسمله، 5- اللمعه یا اللمعه النورانیه، درباره اسماء اعظم، وی بسال 622 هجری قمری درگذشته است، (از معجم المطبوعات)
یکی از ممالک شبه جزیره بالکان که مدتها جزء امپراطوری عثمانی بود و پس از معاهدۀبرلن در 1326 هجری قمری از دولت عثمانی منتزع شده و جزء سلطنت اتریش گردید و پس از جنگ 1914- 1918 میلادی جزء دولت یوگسلاوی شد. و دارای 1345000 تن جمعیت است. پایتخت آن شهر بوسنه سرای یا سرایوو (سراجوا) بود که 60 هزار تن ساکنین این شهر میباشد. (ناظم الاطباء). جمهوری خودمختار یوگسلاوی دارای 51560 کیلومتر مربع وسعت است. جمعیت آن 2847790 تن و در شمال یوگسلاوی واقعاست. کرسی آن سارایوو. به دو واحد تاریخی و جغرافیایی متمایز تقسیم میشود. یکی بوسنی (ترکی بوسنه) و دیگری هرزگووین. رجوع به دائره المعارف فارسی شود
یکی از ممالک شبه جزیره بالکان که مدتها جزء امپراطوری عثمانی بود و پس از معاهدۀبرلن در 1326 هجری قمری از دولت عثمانی منتزع شده و جزء سلطنت اتریش گردید و پس از جنگ 1914- 1918 میلادی جزء دولت یوگسلاوی شد. و دارای 1345000 تن جمعیت است. پایتخت آن شهر بوسنه سرای یا سرایوو (سراجوا) بود که 60 هزار تن ساکنین این شهر میباشد. (ناظم الاطباء). جمهوری خودمختار یوگسلاوی دارای 51560 کیلومتر مربع وسعت است. جمعیت آن 2847790 تن و در شمال یوگسلاوی واقعاست. کرسی آن سارایوو. به دو واحد تاریخی و جغرافیایی متمایز تقسیم میشود. یکی بوسنی (ترکی بوسنه) و دیگری هرزگووین. رجوع به دائره المعارف فارسی شود
منسوب به بونه که شهری است در ساحل آفریقا، (الانساب سمعانی) (لباب الانساب)، سگ شکاری که ببوی، جانور را پیدا کند، (آنندراج)، بوی پرست وسگ شکاری، (ناظم الاطباء)، و رجوع به بوی پرست شود
منسوب به بونه که شهری است در ساحل آفریقا، (الانساب سمعانی) (لباب الانساب)، سگ شکاری که ببوی، جانور را پیدا کند، (آنندراج)، بوی پرست وسگ شکاری، (ناظم الاطباء)، و رجوع به بوی پرست شود
یکی از جمهوریهای متحد یوگسلاویست با 52000 متر مربع وسعت و 3101000 تن جمعیت اسلاو. پایتخت آن بسنه سرای یا سراژوو میباشد. این شهر با معاهدۀ برلن سال 1878 میلادی جزو عثمانی بود و سپس بوسیلۀ اتریش و هنگری اشغال و منضم بدان کشور گردید. در سال 1918م. مستقل و با صربستان متحد شد و حکومت صرب، کروات و اسلاون ’یوگوسلاوی’ را تشکیل داد
یکی از جمهوریهای متحد یوگسلاویست با 52000 متر مربع وسعت و 3101000 تن جمعیت اسلاو. پایتخت آن بسنه سرای یا سراژوو میباشد. این شهر با معاهدۀ برلن سال 1878 میلادی جزو عثمانی بود و سپس بوسیلۀ اتریش و هنگری اشغال و منضم بدان کشور گردید. در سال 1918م. مستقل و با صربستان متحد شد و حکومت صرب، کروات و اسلاون ’یوگوسلاوی’ را تشکیل داد
معاندت و سرکشی و گردنکشی. (ناظم الاطباء). سرکشی. عصیان. (حاشیۀ برهان چ معین). تندی. ناآرامی: رای موافق و نیت و اعتقاد او ازروزگار توسن، برداشت توسنی. منوچهری. گرچه از توسنی چو طالع ماست ما کمند وفا دراندازیم. خاقانی. همه تندی مکن لختی بیارام رها کن توسنی چو من شدم رام. نظامی. توسنی طبع چو رامت شود سکۀ اخلاص به نامت شود. نظامی. رجوع به توسن و دیگر ترکیبهای آن شود
معاندت و سرکشی و گردنکشی. (ناظم الاطباء). سرکشی. عصیان. (حاشیۀ برهان چ معین). تندی. ناآرامی: رای موافق و نیت و اعتقاد او ازروزگار توسن، برداشت توسنی. منوچهری. گرچه از توسنی چو طالع ماست ما کمند وفا دراندازیم. خاقانی. همه تندی مکن لختی بیارام رها کن توسنی چو من شدم رام. نظامی. توسنی طبع چو رامت شود سکۀ اخلاص به نامت شود. نظامی. رجوع به توسن و دیگر ترکیبهای آن شود
منسوب به شعب بوان، که جایی است در شیراز و قریه ای است نزدیک دروازۀ اصفهان. (الانساب سمعانی). نسبتی است به دو موضع، یکی شعب بوان درشیراز که به فراوانی آب و اشجارش معروف است. و دیگرقریه ای است به دروازۀ اصفهان. (از لباب الانساب)
منسوب به شعب بوان، که جایی است در شیراز و قریه ای است نزدیک دروازۀ اصفهان. (الانساب سمعانی). نسبتی است به دو موضع، یکی شعب بوان درشیراز که به فراوانی آب و اشجارش معروف است. و دیگرقریه ای است به دروازۀ اصفهان. (از لباب الانساب)
از ولایت عراق عجم و از منطقۀ ساوه، چهل ودو پاره دیه است و راودان و ازناوه و شمیرم و مرق ودفس و خیجین معظم قرای آن، و حقوق دیوانی این نواحی چهار تومان و نیم مقرر است، (از نزههالقلوب ص 63)، اندیشیدن، (آنندراج)، ملاحظه کردن، (ناظم الاطباء)
از ولایت عراق عجم و از منطقۀ ساوه، چهل ودو پاره دیه است و راودان و ازناوه و شمیرم و مرق ودفس و خیجین معظم قرای آن، و حقوق دیوانی این نواحی چهار تومان و نیم مقرر است، (از نزههالقلوب ص 63)، اندیشیدن، (آنندراج)، ملاحظه کردن، (ناظم الاطباء)
به مانک هوو پارسی است خواب آلوده: زن، چشم خفته: زن چرتی چرتباره زنی که بازن دیگر در شوهرمشترک باشند هوو بنانج (دوستانم همه ماننده وسنی شده اند همه زانست که بامن نه درم ماند ونه زر) (عسجدی)
به مانک هوو پارسی است خواب آلوده: زن، چشم خفته: زن چرتی چرتباره زنی که بازن دیگر در شوهرمشترک باشند هوو بنانج (دوستانم همه ماننده وسنی شده اند همه زانست که بامن نه درم ماند ونه زر) (عسجدی)