جدول جو
جدول جو

معنی بوسایغ - جستجوی لغت در جدول جو

بوسایغ(یِ)
پالوده. ابوسایغ. (یادداشت بخط مؤلف) ، نزد صوفیه، بمعنی فیض و جذبۀ باطن که به نسبت سالک واقع شود. (کشاف اصطلاحات الفنون).
- بوسه به پیغام، حصول مقصود به وساطت غیر. (آنندراج) :
معشوق در آغوش بود طالع ما را
اما ز لبش بوسه به پیغام گرفته.
کلیم (از آنندراج).
- ، کنایه از امر محال. (آنندراج) :
باز مشتاق ترا بوسه به پیغام افتاد
گفتگوهای زبانی بلب بام افتاد.
استاد (از آنندراج).
این هر دو ترکیب، مصطلح پارسی زبانان هند بوده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوسیان
تصویر بوسیان
(پسرانه)
از قبایل ماد (نگارش کردی: بسیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
عارضۀ تورم رگ های مقعد که بر اثر یبوست یا نشستن زیاد بروز می کند و در مراحل پیشرفته با جراحی معالجه می شود، زخم و ورم بینی یا مقعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بویایی
تصویر بویایی
از حواس پنج گانه که بوها را درک می کند، شامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بودایی
تصویر بودایی
مربوط به بودا، پیرو بودا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوسلیک
تصویر بوسلیک
گوشه ای در دستگاه نوا
فرهنگ فارسی عمید
(اَ یِ)
پالوده. فالوذج. (مهذب الاسماء) (دهّار). حلوا
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوسیام
تصویر بوسیام
افرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوسیاه
تصویر بوسیاه
افرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برسایش
تصویر برسایش
فرسایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بویایی
تصویر بویایی
شامه، یکی از حواس پنجگانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواسیر
تصویر بواسیر
نوعی بیماری مقعد و بینی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بودایی
تصویر بودایی
پیرو آیین بودا. یا دین بودایی. دین منسوب به بودا
فرهنگ لغت هوشیار
((بَ))
زخم و ورم رگ های مقعد که حاد آن موجب خونریزی می شود و با عمل جراحی معالجه می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بویایی
تصویر بویایی
یکی از حواس پنجگانه انسان، شامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوسلیک
تصویر بوسلیک
((سَ))
نام یکی از آهنگ های موسیقی ایرانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وبسایت
تصویر وبسایت
تارنما، وبگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
Chieftainship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
chefferie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
stamhoofdschap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
aşiret liderliği
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
추장직
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
酋長職
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
שליט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
kepemimpinan suku
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
प्रधानता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
вождизм
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
Häuptlingschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
jefatura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
capitanato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
chefia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
酋长身份
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
przywództwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
вождизм
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
uongozi wa kiongozi
دیکشنری فارسی به سواحیلی