جدول جو
جدول جو

معنی بوسلیک

بوسلیک((سَ))
نام یکی از آهنگ های موسیقی ایرانی
تصویری از بوسلیک
تصویر بوسلیک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بوسلیک

بوسلیک

بوسلیک
نام مقامی از جملۀ دوازده مقام موسیقی. (برهان) (از غیاث) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج). رجوع به آهنگ شود
لغت نامه دهخدا

بوسیلک

بوسیلک
مقامی است از دوازده مقام موسیقی و از ادوار ملایم موسیقی قدیم
بوسیلک
فرهنگ لغت هوشیار

ابوسلیک

ابوسلیک
گرگانی. نام شاعری مادح ملوک صفّاری. از اشعار او تنها پاره ای در لغت نامه ها بر جای است و از آن جمله:
خون خود را گر بریزی بر زمین
به که آب روی ریزی بر کنار
بت پرستیدن به از مردم پرست
پند گیر و کار بند و گوش دار.
###
به مژه دل ز من بدزدیدی
ای به لب قاضی و به مژگان دزد
مزد خواهی که دل ز من بردی
ای شگفتا که دید دزد بمزد.
###
از فرط عطای او زند آز
پیوسته ز امتلا زراغن.
###
خوشا نبید غارجی با دوستان یکدله
گیتی به آرام اندرون مجلس به بانگ و ولوله.
###
در جنب عُلُوّ همتت چرخ
مانندۀ وشم پیش چرخ است.
###
در این زمانه بتی نیست از تو نیکوتر
نه بر تو بر شمنی از رهیت خستوتر.
###
ای میر بوحمد که همه محمدت همی
از کنیت تو خیزد و از خاندان تو.
و منوچهری در بیت ذیل ذکر بوسلیک آورده است:
بوالعلا و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثل
آنکه آمد از لوالج وآنکه آمد از هری.
و شاید یکی از دو گرگانی در این شعر منوچهری نیز همین ابوسلیک باشد:
آن دو گرگانی و دو رازی و دو ولوالجی
سه سرخسی و سه کاندر سغد بودی معتکن.
رجوع به ج 2 لباب الالباب چ برون ص 2 شود
لغت نامه دهخدا

باسلیق

باسلیق
سیاهرگی که بمحاذات محور بازو در زیر جلد قرار دارد و حجیم تر از سیاهرگ قیفال است و بدو سیاهرگ زند اسفل و میانی تقسیم میشود. این سیاهرگ مسیرش در زیر پوست در 3، 1 فوقانی بازو با چشم کاملا مشهود است شاهرگ دست
فرهنگ لغت هوشیار

برالیک

برالیک
درختی از تیره گلسرخیان جزو دسته بادامیها که در جنگلهای خشک خرم آباد و لرستان وجود دارد. این گیاه نوعی آلوی وحشی میباشد
فرهنگ لغت هوشیار

دوالیک

دوالیک
نوبت به نوبت گرفتن پستابه پستا (نوبت به نوبت)، تند تر
دوالیک
فرهنگ لغت هوشیار