جدول جو
جدول جو

معنی بوسان - جستجوی لغت در جدول جو

بوسان
در حال بوسیدن، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوستان
تصویر بوستان
(دخترانه)
بستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوتان
تصویر بوتان
(پسرانه)
لهجهای در زبان کردی (نگارش کردی: بتان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیسان
تصویر بیسان
(دخترانه)
جالیز (نگارش کردی: بسان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوکان
تصویر بوکان
(دخترانه)
زیبارویان، عروسها، نام شهری در کردستان (نگارش کردی: بوکان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوسیان
تصویر بوسیان
(پسرانه)
از قبایل ماد (نگارش کردی: بسیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوبان
تصویر بوبان
(پسرانه)
بهسوی بالا (نگارش کردی: بوبان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوژان
تصویر بوژان
(پسرانه)
، نمو کردن، شکوفا شدن، بهخود بالیدن (نگارش کردی: بژان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوگان
تصویر بوگان
رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، پوگان، بوهمان، بویگان، پرکام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برسان
تصویر برسان
اژدها، در افسانه ها، ماری با بال های بزرگ و چنگال های قوی و دم دراز که از دهانش آتش بیرون می آمد، مار بسیار بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیوسان
تصویر بیوسان
در حال امیدواری، در حال طمع، در حال چاپلوسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلسان
تصویر بلسان
گیاهی درختچه ای با گل های سفید کوچک خوشه ای، برگ های مایل به سفید، پوست زرد رنگ و چوب سنگین، سرخ رنگ و خوش بو، صمغی که از ساقۀ این گیاه می گیرند و مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخسان
تصویر بخسان
بخسانیدن، گداخته، گداز آن، پژمرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بویان
تصویر بویان
بویا، دارای بوی خوش، خوش بو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوران
تصویر بوران
سرمای سخت و باد شدید که با برف یا باران همراه است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوستان
تصویر بوستان
باغی که دارای گل های فراوان باشد، گلستان، بستان، پارک
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
حقارت و پستی. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوسان
تصویر کوسان
موسیقی دان خنیاگر: (بهرام گور) همواره از احوال جهان خبر و کس را هیچ رنج و ستوه نیافت جز آنک مردمان بی رامشگر شراب خوردندی. پس بفرمود تا بملک هندوان نامه نوشتند و از وی کوسان (گوسان) خواستند و کوسان (گوسان) بزبان پهلوی خنیاگر بود پس از هندوان دوازده هزار مطرب بیامد زن و مرد و لوریان که هنوز بجایند از نژاد ایشانند و ایشان را ساز و چهار پا داد تا رایگان پیش اندک مردم رامشی کنند
فرهنگ لغت هوشیار
شکرو جنبانگی نوانش جنبیدن چیزی در جای خود (مانند جنبیدن لنگر ساعت)، پایین و بالا رفتن: (نوسان نرخ ارز)، جنبش چیزی در جای خود:جمع نوسانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوران
تصویر بوران
سرمای سخت و باد شدید که با برف و باران همراه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوسان
تصویر پوسان
پوسنده، در حال پوسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوسان
تصویر جوسان
گشتن و جستجو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوستان
تصویر بوستان
جانی که گلهای خوشبو در آن بسیار باشد، باغ باصفا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوگان
تصویر بوگان
رحم، بچه دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بویان
تصویر بویان
بوی کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخسان
تصویر بخسان
پژمرده وفراهم آمده، رنجدیده وعلم کشیده، خرامان
فرهنگ لغت هوشیار
صفت بیوسیدن، در حال انتظار و امیدواری یا نابیوسان. غیر منتظر غیر مترتب
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده گوج بن از گیاهان گیاهی از تیره سدابیان که بصورت درختچه است و دارای گلهای سفید می باشد، همه اعضای این گیاه محتوی ماده صمغی میباشند که در صورت خراش یا نیش حشرات این ماده صمغی از آن خارج میشود درخت بلسان ابوشام بشام بلسم مکه درخت بلسان مکی بلسم اسرائیل مکه بلسن مکی بلسم اسرائیل مکه بلسن آغاجی بلسان آغاجی بلسان مکی شجره البلسم. توضیح دانه این گیاه را حب البلسان نیز گویند و بنام تخم بلسان تخم بلسان در تداوی مصرف میشود، بلسان نام عام همه گیاهانی است که از آنها صمغ استخراج میشود. یا بلسان مکی. بلسان
فرهنگ لغت هوشیار
گازی بی رنگ و خفه کننده که جهت سوخت و ساخت لاستیک مصنوعی به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوکان
تصویر بوکان
زهدان، رحم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوستان
تصویر بوستان
جایی که گل های خوشبو در آن بسیار باشد، باغ مصفا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوران
تصویر بوران
باران یا برفی که با باد باشد، باد شدیدی که برف های کوه را از جایی به جایی منتقل کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوسان
تصویر کوسان
گوسان، موسیقی دان، خنیاگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوران
تصویر بوران
برف باد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
ارتعاش
فرهنگ واژه فارسی سره