کسی که پیشه اش پاک کردن غلات است و حبوبات و غلات را با غربال پاک می کند بوجار لنجان: کنایه از کسی که هر کجا نیرو و قدرت و سود و فایده ببیند به آن طرف برود و مرام و مسلک ثابت نداشته باشد، مثل بوجار که هنگام بوجاری از هر طرف باد بیاید روی خود را به آن طرف می کند
کسی که پیشه اش پاک کردن غلات است و حبوبات و غلات را با غربال پاک می کند بوجار لِنجان: کنایه از کسی که هر کجا نیرو و قدرت و سود و فایده ببیند به آن طرف برود و مرام و مسلک ثابت نداشته باشد، مثل بوجار که هنگام بوجاری از هر طرف باد بیاید روی خود را به آن طرف می کند
دهی است از دهستان مرکزی بخش لنگرود لاهیجان، 12 هزارگزی جنوب لنگرود. سکنۀ آن 183 تن. آب از رود خانه لیل. محصول آن برنج، چای، ابریشم. شغل مردم زراعت و شالبافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان مرکزی بخش لنگرود لاهیجان، 12 هزارگزی جنوب لنگرود. سکنۀ آن 183 تن. آب از رود خانه لیل. محصول آن برنج، چای، ابریشم. شغل مردم زراعت و شالبافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
صورتی و تلفظی از بنارس. نام شهری است در اقلیم دوم از نواحی هند. (از قانون مسعودی ج 2 ص 544). در لغت سانسکریت بنارس گویند که واقع است در ساحل رود گنگ و برهمن ها آنرامقدس میدانند. (ناظم الاطباء). رجوع به بنارس شود
صورتی و تلفظی از بنارس. نام شهری است در اقلیم دوم از نواحی هند. (از قانون مسعودی ج 2 ص 544). در لغت سانسکریت بنارس گویند که واقع است در ساحل رود گنگ و برهمن ها آنرامقدس میدانند. (ناظم الاطباء). رجوع به بنارس شود
کسی که شغلش پاک کردن غلات و حبوب است، بوسیلۀ غربال، کسی که خرمن را باد میدهد، کمدار، (فرهنگ فارسی معین)، کمدار و آنکه غله را از خاک و خاشاک پاک کند، (ناظم الاطباء)، کمدار، آنکه غله را از خاک و خاشاک پاک میکند، آنکه با غربالهای بزرگ، گندم و برنج و دیگر دانه ها را از فضول پاک کند و جدا کند و طبق گیرد، (یادداشت بخط مؤلف)، - امثال: بوجار لنجان، مثل است برای کسی که هر جا مرکز قدرت و ثروت بیند برای استفاده بدان سو رود و در عقیده پابرجا نباشد، همچنانکه بوجار، که هنگام بوجاری ازهر طرف که باد آید روی خود بدان سوی کند، (از فرهنگ فارسی معین) : بوجار لنجان از هر طرف باد می آید بادش میدهد، رجوع به امثال و حکم دهخدا شود
کسی که شغلش پاک کردن غلات و حبوب است، بوسیلۀ غربال، کسی که خرمن را باد میدهد، کمدار، (فرهنگ فارسی معین)، کمدار و آنکه غله را از خاک و خاشاک پاک کند، (ناظم الاطباء)، کمدار، آنکه غله را از خاک و خاشاک پاک میکند، آنکه با غربالهای بزرگ، گندم و برنج و دیگر دانه ها را از فضول پاک کند و جدا کند و طبق گیرد، (یادداشت بخط مؤلف)، - امثال: بوجار لنجان، مثل است برای کسی که هر جا مرکز قدرت و ثروت بیند برای استفاده بدان سو رود و در عقیده پابرجا نباشد، همچنانکه بوجار، که هنگام بوجاری ازهر طرف که باد آید روی خود بدان سوی کند، (از فرهنگ فارسی معین) : بوجار لنجان از هر طرف باد می آید بادش میدهد، رجوع به امثال و حکم دهخدا شود
پرنده ای است غیرمعلوم. (برهان) (آنندراج). یک نوع مرغی است. (ناظم الاطباء). جانوری است پرنده. (رشیدی) ، مرد صاحب نخوت و هستی را گویند. (برهان). مردم صاحب نخوت و تکبر و مردم مغرور و خودبین. (ناظم الاطباء) ، درختی را گویند که هرگزبار و ثمر نیاورد. (آنندراج). رجوع به بوه شود
پرنده ای است غیرمعلوم. (برهان) (آنندراج). یک نوع مرغی است. (ناظم الاطباء). جانوری است پرنده. (رشیدی) ، مرد صاحب نخوت و هستی را گویند. (برهان). مردم صاحب نخوت و تکبر و مردم مغرور و خودبین. (ناظم الاطباء) ، درختی را گویند که هرگزبار و ثمر نیاورد. (آنندراج). رجوع به بُوَه شود