- بواهد
- بلاها و سختیها
معنی بواهد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع بارد بارده، سردی ها برنده ها جمع بارد و بارده. شمشیرهای بران، چیزهای سرد و خنک مبردات. یا مرهفات بوارد. شمشیرهای مرگ دهنده
گواهان، جمع شاهد
باده ها، در تصوف آنچه به طور ناگهانی از عالم غیب به قلب سالک وارد می شود، خواه موجب نشاط و سرور شود، خواه سبب غم و اندوه، جمع واژۀ باده و بادهه
شاهده، شاهد
باردها، سردها، خنک ها، کنایه از بی مزه ها، کنایه از کسانی که معاشرت با او خوشایند نیست، بی ذوق ها، در طب قدیم مزاج سردها، جمع واژۀ بارد
میرش مردن (فعل سوم شخص مفرد فعل دعایی از بودن) بود باشد
باشد، باد، بواد مثلاً زنده بواد، پاینده بواد، مرده بواد