- بهناز (دخترانه)
- خوش ناز و ادا، با ناز و کرشمه، مرکب از به (زیباتر، خوبتر) + ناز (کرشمه، غمزه)
معنی بهناز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
عشق شاه، شاه ناز، دختری بود از خاندان آل بویه، موجب فخر و نازش شاه، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام خواهر جمشید پادشاه پیشدادی
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نور ماه، شکوه ماه، ناز ماه، آنکه چون ماه ناز و زیبا است، آنکه به ماه ناز و فخر می فروشد
خوشنام، نیکنام
کسی که چیز خوب بسازد
یکی از آهنگهای موسیقی قدیم ایرانی و آن با زیر افکند و بزرگ مناسب است گوشه ای از شور
گوشه ای در دستگاه شور
اسب نجیب و اصیل که به جهت نتاج گرفتن آنرا در گله اسب رها کنند
اسب نجیب و اصیل که در رمه برای جفت گیری رها کنند