- بهشماری
- ترجیح
معنی بهشماری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیحسابی بی اندازه بودن، بسیار زیاد بودن
به تعداد
عمل و شغل بخشدار، محلی که بخشدار در آن امور حوزه خود را اداره کند
پارسی تازی شده بهرمان یا کند سرخ (یا کند یاقوت) نوعی یاقوت سرخ
شمارش و تعیین کردن عده نفوس یک کشور
شمردن و تعیین کردن عدۀ نفوس یک شهر یا یک کشور
عمل و شغل بخشدار، محلی که بخشدار در آن حوزه خود را اداره کند
شغل و عمل بخشدار، اداره ای که بخشدار در آنجا به کارهای مربوط به بخش رسیدگی می کند
به رنگ بهرمان، سرخ، برای مثال چو پیروزه گشته ست غم کش دل من / ز هجران آن دو لب بهرمانی (بهرامی - شاعران بی دیوان - ۴۱۱)
اخطار
زراعت کاری
ناتندرستی ناخوشی مرض
زیاده، بسیار، بی حساب
بی حساب
عنوان و درجه بهیار
وزارت خانه ای که بکارهای مربوط به بهداشت رسیدگی میکند
کشت کاری، زراعت، کشت وکار
خردمندی بجابودن عقل: (چوفردا بهشیاری این بشنوی به پیروزی دادگر بگروی) (شا. بخ. 1630: 6)، حزم، زرنگی
وزارت یا اداره ای که عهده دار رسیدگی به امور بهداشت و سلامتی مردم است
سازمان یا اداره ای که به کارهای مربوط به بهداشت مردم رسیدگی می کند
شغل و درجۀ بهیار
رنجوری، ناخوشی، مرض
بیماری ارثی: در پزشکی هر یک از بیماری هایی که به وسیلۀ پدر و مادر یا اجداد به فرد منتقل می شود
بیماری های زهروی: در پزشکی بیماری های مقاربتی، از قبیل سوزاک و سیفلیس
بیماری عفونی: در پزشکی مرضی که به واسطۀ میکروب مخصوص عارض می شود و با تماس مستقیم یا غیر مستقیم قابل انتقال به دیگری است
بیماری مقاربتی: در پزشکی هر یک از بیماری هایی که به وسیلۀ آمیزش جنسی با شخص بیمار به فرد منتقل می شود
بیماری ارثی: در پزشکی هر یک از بیماری هایی که به وسیلۀ پدر و مادر یا اجداد به فرد منتقل می شود
بیماری های زهروی: در پزشکی بیماری های مقاربتی، از قبیل سوزاک و سیفلیس
بیماری عفونی: در پزشکی مرضی که به واسطۀ میکروب مخصوص عارض می شود و با تماس مستقیم یا غیر مستقیم قابل انتقال به دیگری است
بیماری مقاربتی: در پزشکی هر یک از بیماری هایی که به وسیلۀ آمیزش جنسی با شخص بیمار به فرد منتقل می شود
Ailment, Illness, Morbidity, Sickness
недуг , болезнь , заболеваемость
Erkrankung, Krankheit, Morbidität
недуга , хвороба , захворюваність
dolegliwość, choroba, chorobowość
疾病 , 发病率
doença, morbidade
malattia, morbidità
dolencia, enfermedad, morbilidad
maladie, morbidité