- بهرنگ (پسرانه)
- رنگ نیک، خوش رنگ، مرکب از به (بهتر، خوبتر) + رنگ
معنی بهرنگ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چیزی که رنگ ندارد
رنگدار، ملون
نوعی ریحان با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سرخ رنگ، ریحان کوهی، بادروج، بادرو، بوینگ، ترۀ خراسانی
زنگ، کوبۀ در خانه، کلید، بزنگ، بژنگ
برنج، دانه ای سفید رنگ، از خانوادۀ غلات و سرشار از نشاسته که به صورت پخته خورده می شود، گیاه یک سالۀ این دانه با برگ های باریک که در نواحی مرطوب می روید، کرنج، گرنج، ارز