جدول جو
جدول جو

معنی بهداری - جستجوی لغت در جدول جو

بهداری
وزارت خانه ای که بکارهای مربوط به بهداشت رسیدگی میکند
تصویری از بهداری
تصویر بهداری
فرهنگ لغت هوشیار
بهداری
وزارت یا اداره ای که عهده دار رسیدگی به امور بهداشت و سلامتی مردم است
فرهنگ فارسی معین
بهداری
سازمان یا اداره ای که به کارهای مربوط به بهداشت مردم رسیدگی می کند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیداری
تصویر بیداری
عمل بیدار بودن یقظه مقابل خواب، هوشیاری آگاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهیاری
تصویر بهیاری
عنوان و درجه بهیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهادری
تصویر بهادری
دلیری یلی گردی شجاعت دلیری، جرا ت جسارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهداری
تصویر دهداری
عمل و شغل دهدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهادری
تصویر بهادری
دلیری، دلاوری، پهلوانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیداری
تصویر بیداری
بیدار بودن، کنایه از هوشیار بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهیاری
تصویر بهیاری
شغل و درجۀ بهیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیداری
تصویر بیداری
Awakening, Wakefulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
пробуждение , бодрствование
دیکشنری فارسی به روسی
Erwachen, Wachsamkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
пробудження , неспання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
przebudzenie, czuwanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
ontwaken, waakzaamheid
دیکشنری فارسی به هلندی
การตื่น , ความตื่นตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
जागरण , जागरूकता
دیکشنری فارسی به هندی
התעוררות , עֵרוּת
دیکشنری فارسی به عبری
깨어남 , 깨어 있음
دیکشنری فارسی به کره ای
জাগরণ , জাগ্রত অবস্থা
دیکشنری فارسی به بنگالی
بیداری , بیداری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بهدار
تصویر بهدار
نیکو دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بهار ربیعی: ابر بهاری. ابری که در فصل بهار در آسمان پدید آید. یا اعتدال بهاری. اعتدال ربیعی. یا باران بهاری. بارانی که در فصل بهار بارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهدار
تصویر بهدار
مامور ادارۀ بهداری که وظیفه اش رسیدگی به امور بهداشتی مردم، به ویژه روستاییان است
فرهنگ فارسی عمید