- بهارگل (دخترانه)
- گلی که در بهار می روید
معنی بهارگل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فصل بهار مقابل تابستانگاه پاییزگاه زمستانگاه
نقشی شبیه چهاربرگ گل، جوشاندۀ دارویی گیاهی شامل مثلاً گل بنفشه، پنیرک، کدو و نیلوفر که به عنوان مسهل و ملین به کار می رود
منسوب به بهار
فصل بهار مقابل تابستانگاه پاییزگاه زمستانگاه
هنگام بهار، فصل بهار
مخلوط گل بنفشه و گل پنیرک و گل کدو و گل نیلوفر را گویند که جوشانده آنها در طب قدیم بعنوان مسهل و ملین بکار میرفته است چارگل
بهار، فصل بهار، هنگام بهار، در وقت بهار، برای مثال درخت اندر بهاران بر فشاند / زمستان لاجرم بی برگ ماند (سعدی - ۱۵۷)
شعری که در وصف بهار و حالات مربوط به آن سروده می شود
((~. قُ))
فرهنگ فارسی معین
چهار سوره از قرآن مجید که هر کدام با کلمه قل شروع می شود و عبارت است از، قل هواللهاحد، قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ برب الناس، قل یا ایهاالکافرون
چهار سورۀ قران که با کلمۀ قل شروع می شود و عبارت است از مثلاً اخلاص، فلق، ناس و کافرون
دولتمند و مالدار، توانگر
منسوب به بهار ربیعی: ابر بهاری. ابری که در فصل بهار در آسمان پدید آید. یا اعتدال بهاری. اعتدال ربیعی. یا باران بهاری. بارانی که در فصل بهار بارد
منسوب به بهار بهاری کشت بهاره. (مقابل کشت پاییزه)، گندم و غلات دیگر که در فصل بهار کارند
اسب فرس باره
دربار، قصر شاهان، بارگاه
چهار گل
بهاری مثلاً لباس پاییزه، ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید، ویژگی محصول کشاورزی کاشته شده در بهار مثلاً کشت پاییزه
باره، اسب، اسب باری، اسب تنومند
مربوط به بهار، ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید