جدول جو
جدول جو

معنی بهائی - جستجوی لغت در جدول جو

بهائی
(بَ)
نام پیروان میرزا حسین علی نوری، ملقب به بهأاﷲ. رجوع به باب و بهأاﷲ و صبح ازل و حسینعلی بهاء در همین لغت نامه شود، انتشار بوی عنبر. (غیاث اللغات). کنایه از گداختن عنبر و پراکنده شدن بوی آن. (آنندراج). عطر عنبر گداخته شده. (ناظم الاطباء) ، نقطه های سفید که در جوهر عنبر باشد. (آنندراج) :
بهار عنبر شبها سپیدۀ سحر است
خوشا کسی که از این نوبهار بهره وراست.
صائب (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا
بهائی
(بَ)
بهایی. منسوب به بها. بقیمت. قیمت دار. فروشی. فروختنی:
ز گستردنی هم ز پوشیدنی
بباید بهائی و بخشیدنی.
فردوسی.
به دو هفته از گنج شاه اردشیر
نماند از بهائی یکی پر تیر.
فردوسی.
ای صورت بهشتی در صدرۀ بهائی
هر گز مباد روزی از تو مرا جدایی.
فرخی.
عز و بقا را به شریعت بخر
کاین دو بهائی و شریعت بقاست.
ناصرخسرو.
من گفتم یا هذا این ناقوس بهائی است. گفت چه خواهی کردن این را. (تفسیر ابوالفتوح).
بوعلی سینا روزی در بازار نشسته بود روستائی بگذشت بره ای بهائی بر دوش گرفته بود. (حدائق السحر).
در خدمت عشق توست مارا
دل عاریتی و جان بهائی.
انوری.
لغت نامه دهخدا
بهائی
قیمت دار، فروختنی
تصویری از بهائی
تصویر بهائی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهاری
تصویر بهاری
مربوط به بهار، ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهایی
تصویر بهایی
قیمتی، گران بها، قیمت دار، فروشی
پیرو فرقۀ بهائیت
فرهنگ فارسی عمید
فرقه ای که پایه گذار آن میرزا حسین علی نوری به بهاءالله است و مهم ترین کتاب این فرقه کتاب اقدس است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهائیه
تصویر بهائیه
پیروان فرقۀ بهائیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
آخرین، نهایی، آخری، پایانی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بهار ربیعی: ابر بهاری. ابری که در فصل بهار در آسمان پدید آید. یا اعتدال بهاری. اعتدال ربیعی. یا باران بهاری. بارانی که در فصل بهار بارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهایی
تصویر بهایی
گران بها، پر قیمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهائم
تصویر بهائم
جمع بهیمه چارپایان ستوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهایی
تصویر بهایی
گرانبها، پرقیمت، فروشی، قابل سودا، نوعی پارچه بغدادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهایی
تصویر بهایی
((بَ))
منسوب به بهاء، پیرو آیین بهاء، پیروان میرزا حسینعلی نوری، معروف به بهاءالله که بعد از باب کار وی را دنبال کرد و کتب و رسالات بسیاری نوشت که مهمترین آنها کتاب ارض اقدس است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
Eventual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
éventuel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
akhirnya
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
حتمی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
สุดท้าย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
סופי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
最終的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
最终的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
wa mwisho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
최종적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
конечный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
চূড়ান্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
अंतिम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
eventuale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
eventual
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
uiteindelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
остаточний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
ostateczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
eventual
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نهائی
تصویر نهائی
eventual
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بزرگی، شکوه، افراط در عظمت
دیکشنری اردو به فارسی