جدول جو
جدول جو

معنی بنیش - جستجوی لغت در جدول جو

بنیش
یکی از رسوم عروسی سنتی مازندران غربی بوده استبر اساس این.، بنشین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنین
تصویر بنین
(دخترانه)
نوعی گیاهی خوراکی که در بهار می روید (نگارش کردی: بهنین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بنیا
تصویر بنیا
(دخترانه)
تو فرزند منی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بنفش
تصویر بنفش
(دخترانه)
نگارش کردی: بهنهوش، وهنهوش، نگا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بنیه
تصویر بنیه
فطرت، وجود، نهاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بندش
تصویر بندش
غنده، هر چیز پیچیده و گلوله شده، پنبۀ زده شده که آن را برای رشتن گلوله کرده باشند، پنبۀ گلوله شده، بندک، بنجک، پنجک، غندش، کندش، پندش، کلن، غند، گل غنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنفش
تصویر بنفش
کبودرنگ، رنگ کبود، ترکیبی از رنگ آبی و سرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بینش
تصویر بینش
بینایی، بینندگی، بصیرت، نگاه، نظر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنگش
تصویر بنگش
بلع، فرو بردن چیزی از حلق
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
سست شدن در کاری. (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ساختمان، سرشت، نهاد، آفرینش، توان نیرو بنا، نهاد و آفرینش چیزی فطرت
فرهنگ لغت هوشیار
معبد یهودان (خصوصا)، عبادتگاه کافران (عموما) : تنها نه منم خانه دل بتکده کرده در هر قدمی صومعه ای هست و کنشتی. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بویش
تصویر بویش
بوئیدن و احساس بو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنفش
تصویر بنفش
نیلگون، کبود رنگ، رنگ گل بنفشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنکش
تصویر بنکش
بلع فرو بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنگش
تصویر بنگش
بلع فرو بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیز
تصویر بنیز
هرگز حاشا، زود بشتاب، نیز ایضا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیه
تصویر بنیه
فطرت، نهاد، وجود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینش
تصویر بینش
بینندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندش
تصویر بندش
پنبه حلاجی کرده و گلوله ساخته به جهت رشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطیش
تصویر بطیش
سخت گیر، تازنده تازان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنین
تصویر بنین
فرزندان پسران پسران فرزندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنفش
تصویر بنفش
((بَ نَ))
رنگی است فرعی که از ترکیب دو رنگ اصلی قرمز و آبی بدست آید، نوعی از جواهر کریمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بینش
تصویر بینش
((نِ))
رؤیت، بصیرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بندش
تصویر بندش
((بُ دَ))
پنبه زده شده و گلوله شده برای رشتن، بندک، بنجک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بندش
تصویر بندش
((بَ دَ))
پنبه حلاجی کرده و گلوله ساخته به جهت رشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنفش
تصویر بنفش
((بَ نَ))
کبود رنگ. رنگی غیراصلی که از ترکیب دو رنگ قرمز و آبی به دست آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنیه
تصویر بنیه
((بُ یِّ))
توان، توانایی، ساخت، نهاد، آفرینش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنیز
تصویر بنیز
((بِ))
هرگز، حاشا، زود، به شتاب، ایضاً، نیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنیت
تصویر بنیت
((بِ یَ))
ساختمان، بنا، فطرت، توانایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنیم
تصویر بنیم
سقط جنین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنگش
تصویر بنگش
اعتیاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بندش
تصویر بندش
انسداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنیه
تصویر بنیه
شالوده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بینش
تصویر بینش
بصیرت
فرهنگ واژه فارسی سره