نام پسر یعقوب علیه السلام که برادر حقیقی یوسف علیه السلام بود و ابن یامین غلط است. (آنندراج) (غیاث). در عبری بمعنی پسر دست راست، کوچکترین پسر یعقوب و راحیل جد یکی از قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل. این قبیله در شمال فلسطین سکنی داشتند و مردمانش تیراندازان ماهری بودند. (از دایره المعارف فارسی). و رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
نام پسر یعقوب علیه السلام که برادر حقیقی یوسف علیه السلام بود و ابن یامین غلط است. (آنندراج) (غیاث). در عبری بمعنی پسر دست راست، کوچکترین پسر یعقوب و راحیل جد یکی از قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل. این قبیله در شمال فلسطین سکنی داشتند و مردمانش تیراندازان ماهری بودند. (از دایره المعارف فارسی). و رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
نام یکی از دوازده سبط یعقوب نبی که با یوسف از یک مادر بود. چون کلمه ابن بمعنای پسر در زبان عبری بدون همزه است گاهی این لفظ بتقلید یهود بن یامین گفته میشود و مرکب از دو کلمه است: بن (پسر) و یامین (یمین) : دگر ابن یامین امین پدر کزآن مهربانتر نبودش پسر. شمسی (یوسف و زلیخا). چو یوسف نیست کز قحطم رهاند مرا چه ابن یامین چه یهودا. خاقانی. دل یوسف عهد خون است گوئی ز نادیدن ابن یامین ثانی. سلمان ساوجی
نام یکی از دوازده سبط یعقوب نبی که با یوسف از یک مادر بود. چون کلمه ابن بمعنای پسر در زبان عبری بدون همزه است گاهی این لفظ بتقلید یهود بِن یامین گفته میشود و مرکب از دو کلمه است: بِن (پسر) و یامین (یمین) : دگر ابن یامین امین پدر کزآن مهربانتر نبودش پسر. شمسی (یوسف و زلیخا). چو یوسف نیست کز قحطم رهاند مرا چه ابن یامین چه یهودا. خاقانی. دل یوسف عهد خون است گوئی ز نادیدن ابن یامین ثانی. سلمان ساوجی
امرای بنی مرین از سال 591 تا 875 هجری قمری در مراکش امارت داشتند. اولین آنها بنام عبدالحق (591 هجری قمری) و شریف (875 ه. ق.) آخر آنها است. (از طبقات السلاطین صص 49- 50)
امرای بنی مرین از سال 591 تا 875 هجری قمری در مراکش امارت داشتند. اولین آنها بنام عبدالحق (591 هجری قمری) و شریف (875 هَ. ق.) آخر آنها است. (از طبقات السلاطین صص 49- 50)
ابریشمین: چنگ بریشمین سلب کرده پلاس دامنش چون تن زاهدان کز او بوی ریای نو زند. خاقانی. - بریشمین کلاه، که کلاه ابریشمین دارد: پیله که بریشمین کلاه است از یاری همدمان راه است. نظامی
ابریشمین: چنگ بریشمین سلب کرده پلاس دامنش چون تن زاهدان کز او بوی ریای نو زند. خاقانی. - بریشمین کلاه، که کلاه ابریشمین دارد: پیله که بریشمین کلاه است از یاری همدمان راه است. نظامی