معنی بریشمین بریشمین (بَ شَ) ابریشمین: چنگ بریشمین سلب کرده پلاس دامنش چون تن زاهدان کز او بوی ریای نو زند. خاقانی. - بریشمین کلاه، که کلاه ابریشمین دارد: پیله که بریشمین کلاه است از یاری همدمان راه است. نظامی لغت نامه دهخدا