جدول جو
جدول جو

معنی بنلاد - جستجوی لغت در جدول جو

بنلاد
بنای عمارت و اصل آن، دیوار و اصل آن، پشتیبان. بنیاد وپی
تصویری از بنلاد
تصویر بنلاد
فرهنگ لغت هوشیار
بنلاد
((بُ))
دیوار، پی، بنیاد، پشتیبان
تصویری از بنلاد
تصویر بنلاد
فرهنگ فارسی معین
بنلاد
بنیاد، برای مثال لاد را بر بنای محکم نه / که نگهدار لاد بنلاد است (فرالاوی - شاعران بی دیوان - ۳۹)
پشتیبان
تصویری از بنلاد
تصویر بنلاد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنیاد
تصویر بنیاد
اساس، موسسه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بن لاد
تصویر بن لاد
آسیز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنداد
تصویر بنداد
بنیاد اساس، اصل هر چیز، پشتیبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالاد
تصویر بالاد
اسب جنیبت اسب کوتل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنشاد
تصویر بنشاد
(پسرانه)
شاد بنیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بنیاد
تصویر بنیاد
پایه، اصل، ریشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیاد
تصویر بنیاد
بیخ، پایه، اصل، شالوده، پی دیوار
بنیاد کردن: بنا کردن، شالوده ریختن، آغاز کردن، دست به کاری زدن
بنیاد نهادن: شالوده ریختن، بنا کردن، آغاز کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالاد
تصویر بالاد
اسب تندرو، یدک، جنیبت، اسب پالانی، برای مثال من رهی پیر و سست پای شدم / نتوان راه کرد بی بالاد (فرالاوی - شاعران بی دیوان - ۳۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنداد
تصویر بنداد
بنیاد، بیخ، پایه، اصل، شالوده، پی دیوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنیاد
تصویر بنیاد
((بُ))
شالوده، اساس، بیخ، پایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنیاد
تصویر بنیاد
برانداختن خراب کردن، منهدم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنداد
تصویر بنداد
((بُ))
بنیاد، اساس، اصل هر چیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنیاد
تصویر بنیاد
Foundation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
มูลนิธิ
دیکشنری فارسی به تایلندی
بدون تقليلٍ
دیکشنری فارسی به عربی