جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بن لاد

بن لاک

بن لاک
لک، بن لاک باشد و لکا باز پس مانده بود و در دسته های کارد بکار رود. لک که دسته های کارد بدان سخت کنند. (از حاشیۀ لغت فرس اسدی ص 283). رجوع به دوزه شود
لغت نامه دهخدا

بی لاد

بی لاد
مُرَکَّب اَز: بی + لاد، بن و پی دیوار، بی بن و بنیاد، (از حاشیۀ دیوان ناصرخسرو) :
بچشم سر یکی بنگر سحرگاه
بر این دولاب بی دیوار و بی لاد،
ناصرخسرو،
و رجوع به لاد شود
لغت نامه دهخدا

بنلاد

بنلاد
بنای عمارت و اصل آن، دیوار و اصل آن، پشتیبان. بنیاد وپی
بنلاد
فرهنگ لغت هوشیار

بنلاد

بنلاد
بنیاد، برای مِثال لاد را بر بنای محکم نه / که نگهدار لاد بنلاد است (فرالاوی - شاعران بی دیوان - ۳۹)
پشتیبان
بنلاد
فرهنگ فارسی عمید

بنلاد

بنلاد
بنای عمارت و دیوار باشد. (برهان). بنای دیوار و عمارت. چه، لاد، دیوار است و سر دیوار را سر لاد گویند و بن دیوار را بنلاد و بنیاد به این معنی مشهور است. (آنندراج) (از انجمن آرا). بنای عمارت و اصل آن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). بنیاد دیوار. (اوبهی). بنیاد دیوار و عمارت. (رشیدی). بنیاد. بنیان. پی. پایه. پای بست. بنوری. اساس:
لاد را بر بنای محکم نه
که نگهدار لاد بنلاد است.
فرالاوی.
دوستی دشمنان دینت زیان داشت
بام برین کژ شود ز کژی بنلاد.
ناصرخسرو.
یقین شناس که چندان بقا نخواهد ماند
فنای عمر عدو را چه بد بود بنلاد.
کلامی اصفهانی (از آنندراج).
لغت نامه دهخدا

بش باد

بش باد
در موقعی که کسی (مانند درویش معرکه گیر یا شعبده باز) بدشمنان دین لعنت فرستد شنوندگان میگویند: (بش باد)
فرهنگ لغت هوشیار