ترجمه بنیاد به اندونزیایی - دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با بنیاد
بنیاد
- بنیاد
- بیخ، پایه، اصل، شالوده، پی دیوار
بنیاد کردن: بنا کردن، شالوده ریختن، آغاز کردن، دست به کاری زدن
بنیاد نهادن: شالوده ریختن، بنا کردن، آغاز کردن
فرهنگ فارسی عمید