ادوارد. سیاستمدار چکوسلواکی که در سال 1884 میلادی در کوچلانی متولد گردید. ابتدا وزیر امور خارجه و سپس در سالهای 1935- 1938 میلادی رئیس جمهور شد. وی رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست (آزادیخواه) چکسلواکی گردید (در لندن). پس از آزادی چکسلواکی بار دیگر بریاست جمهوری برگزیده شد (1945- 1948). آنگاه پس از کودتای کمونیسها در سال 1948 میلادی از کار برکنار گردید و در همین سال درگذشت. رجوع به لاروس و دایرهالمعارف فارسی و فرهنگ فارسی معین شود
ادوارد. سیاستمدار چکوسلواکی که در سال 1884 میلادی در کوچلانی متولد گردید. ابتدا وزیر امور خارجه و سپس در سالهای 1935- 1938 میلادی رئیس جمهور شد. وی رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست (آزادیخواه) چکسلواکی گردید (در لندن). پس از آزادی چکسلواکی بار دیگر بریاست جمهوری برگزیده شد (1945- 1948). آنگاه پس از کودتای کمونیسها در سال 1948 میلادی از کار برکنار گردید و در همین سال درگذشت. رجوع به لاروس و دایرهالمعارف فارسی و فرهنگ فارسی معین شود
نشانیدن. (برهان) (آنندراج). بنشاندن. (شرفنامۀ منیری). نشانیدن و جای دادن و افراختن. (ناظم الاطباء) : چو شاگرد را دید بنواختش بر مهتران شاد بنشاختش. فردوسی. به خسرو سپردند و بنواختش بر گاه فرخنده بنشاختش. فردوسی. بپرسید بسیار و بنواختش بخوبی بر تخت بنشاختش. فردوسی. بپرسید و بنشاختش پیش خویش غمی شد ز جان بداندیش خویش. فردوسی. چو او را پیش خود بر گاه بنشاخت همی از ماه تابان بازنشناخت. (ویس و رامین). برآمد جم از جای و بنواختش به اندازه بستود و بنشاختش. اسدی
نشانیدن. (برهان) (آنندراج). بنشاندن. (شرفنامۀ منیری). نشانیدن و جای دادن و افراختن. (ناظم الاطباء) : چو شاگرد را دید بنواختش بر مهتران شاد بنشاختش. فردوسی. به خسرو سپردند و بنواختش بر گاه فرخنده بنشاختش. فردوسی. بپرسید بسیار و بنواختش بخوبی بر تخت بنشاختش. فردوسی. بپرسید و بنشاختش پیش خویش غمی شد ز جان بداندیش خویش. فردوسی. چو او را پیش خود بر گاه بنشاخت همی از ماه تابان بازنشناخت. (ویس و رامین). برآمد جم از جای و بنواختش به اندازه بستود و بنشاختش. اسدی
حبوبات از قبیل نخود و عدس و ماش و لوبیا و باقلا و غیره. (فرهنگ فارسی معین). مجموع دیگ افزارها از حبوب خشک چون نخود، لوبیا، ماش، عدس، باقلا و نخود سیاه وسیاه چشم (لوبیا بلبلی، چشم بلبلی). منیجو، لپه. (یادداشت بخط مؤلف). خل ماش. نام جنس ها و انواع بسیاری از گیاهان تیره پروانه داران که همه جا میرویند و به آسانی بعمل می آید. دانه های بنشن از دوره های قبل از تاریخ شناخته شده و در تغذیۀ انسان و دام بکار رفته است. بعضی از آنها را برای علوفه و قوی ساختن خاک میکارند. پوست نیام و لپه ها و حتی رشته های کنارۀ آنها در نیام نرسیده قابل خوردن است. نمونه های آنها عبارتند از: لوبیا، باقلا، نخود، عدس، ماش، خلر و سویا. (دایره المعارف فارسی). رجوع به گیاه شناسی گل گلاب شود، نشان و اثر. چنانکه گویند از فلانی یا از فلانه چیز بنک نمانده است، اراده آن باشد که نشان و اثر نمانده است. (برهان) (از رشیدی) (آنندراج) (جهانگیری). نشان و اثر چیزی: بنک از فلان نماند. (فرهنگ فارسی معین). نشان و اثر چیزی. (ناظم الاطباء) ، نشان و نقش پا. (ناظم الاطباء). نقش پا. نشان پا. رد پا. (فرهنگ فارسی معین)
حبوبات از قبیل نخود و عدس و ماش و لوبیا و باقلا و غیره. (فرهنگ فارسی معین). مجموع دیگ افزارها از حبوب خشک چون نخود، لوبیا، ماش، عدس، باقلا و نخود سیاه وسیاه چشم (لوبیا بلبلی، چشم بلبلی). منیجو، لپه. (یادداشت بخط مؤلف). خل ماش. نام جنس ها و انواع بسیاری از گیاهان تیره پروانه داران که همه جا میرویند و به آسانی بعمل می آید. دانه های بنشن از دوره های قبل از تاریخ شناخته شده و در تغذیۀ انسان و دام بکار رفته است. بعضی از آنها را برای علوفه و قوی ساختن خاک میکارند. پوست نیام و لپه ها و حتی رشته های کنارۀ آنها در نیام نرسیده قابل خوردن است. نمونه های آنها عبارتند از: لوبیا، باقلا، نخود، عدس، ماش، خلر و سویا. (دایره المعارف فارسی). رجوع به گیاه شناسی گل گلاب شود، نشان و اثر. چنانکه گویند از فلانی یا از فلانه چیز بنک نمانده است، اراده آن باشد که نشان و اثر نمانده است. (برهان) (از رشیدی) (آنندراج) (جهانگیری). نشان و اثر چیزی: بنک از فلان نماند. (فرهنگ فارسی معین). نشان و اثر چیزی. (ناظم الاطباء) ، نشان و نقش پا. (ناظم الاطباء). نقش پا. نشان پا. رد پا. (فرهنگ فارسی معین)
دهی از دهستان سوسن بخش ایزه است که در شهرستان اهواز واقع است. و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) ، نوعی از قماش زمین اطلس بود که بر آن گلهای زربفت باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (رشیدی) (از جهانگیری) (برهان) : ز جامه خانه عشق تو اطلسی گردون به نعل و داغ بنک پوش کرده ای ما را. ظهوری (از رشیدی). ، گلها و نشانها را نیز گویند که بر روی مهوشان از خوردن شراب بهم میرسدیا عرق بر پیشانی ایشان نشیند. (برهان) (آنندراج). گلی که بر روی مهوشان از آشامیدن شراب بهم رسد. و خویی که بر پیشانی نشیند. (ناظم الاطباء)
دهی از دهستان سوسن بخش ایزه است که در شهرستان اهواز واقع است. و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) ، نوعی از قماش زمین اطلس بود که بر آن گلهای زربفت باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (رشیدی) (از جهانگیری) (برهان) : ز جامه خانه عشق تو اطلسی گردون به نعل و داغ بنک پوش کرده ای ما را. ظهوری (از رشیدی). ، گلها و نشانها را نیز گویند که بر روی مهوشان از خوردن شراب بهم میرسدیا عرق بر پیشانی ایشان نشیند. (برهان) (آنندراج). گلی که بر روی مهوشان از آشامیدن شراب بهم رسد. و خویی که بر پیشانی نشیند. (ناظم الاطباء)