جدول جو
جدول جو

معنی بناور - جستجوی لغت در جدول جو

بناور
ریشه دار، گود
تصویری از بناور
تصویر بناور
فرهنگ لغت هوشیار
بناور
هر چیز ریشه دار، بیخ دار، گود، ژرف، دمل بزرگ و سخت
تصویری از بناور
تصویر بناور
فرهنگ فارسی عمید
بناور
((بُ وَ))
هر چیز ریشه دار، عمیق، گود، دمل بزرگ و سخت
تصویری از بناور
تصویر بناور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بناگر
تصویر بناگر
معمار، کارگر، بنا
فرهنگ لغت هوشیار
جمع بندر، پارسی تازی شده بندرها جمع بندر بندرها شهرهای واقع در کنار دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنابر
تصویر بنابر
زیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهاور
تصویر بهاور
بهاگیر پر قیمت گرانبها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناور
تصویر تناور
قوی جثه تنومند و فربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناور
تصویر شناور
چیزی که روی آب حرکت می کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناور
تصویر تناور
تنومند، فربه، قوی جثه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بناگر
تصویر بناگر
معمار، بنا، کارگر ساختمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنادر
تصویر بنادر
بندرها، بندرگاه ها، جمع واژۀ بندر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهاور
تصویر بهاور
قیمتی، گران مایه، گران بها، قیمت دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بتاور
تصویر بتاور
((بَ وَ))
عاقبت، سرانجام، بآلاخره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناور
تصویر تناور
((تَ وَ))
تنومند، فربه، قوی جثه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شناور
تصویر شناور
((ش وَ))
چیزی که روی آب حرکت کند، چالاک، بی باک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شناور
تصویر شناور
ویژگی آنکه روی آب شنا می کند، ویژگی چیزی که روی آب حرکت می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شناور
تصویر شناور
Buoyant, Floating
دیکشنری فارسی به انگلیسی
плавучий , плавающий
دیکشنری فارسی به روسی
schwimmfähig, schwebend
دیکشنری فارسی به آلمانی
плавучий , плаваючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
pływający, unoszący się
دیکشنری فارسی به لهستانی
漂浮的 , 浮动的
دیکشنری فارسی به چینی
तैरने योग्य , तैरता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
浮かぶ , 浮かんでいる
دیکشنری فارسی به ژاپنی