جمع واژۀ بندق. گلولۀ گلین و مانند آن که می اندازند. یکی آن بندقه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، اطراف. قوله تعالی: و اضربوا منهم کل بنان (قرآن 12/8). (مهذب الاسماء نسخه خطی) (نشوءاللغه)
جَمعِ واژۀ بُندُق. گلولۀ گلین و مانند آن که می اندازند. یکی آن بندقه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، اطراف. قوله تعالی: و اضربوا منهم کل بنان (قرآن 12/8). (مهذب الاسماء نسخه خطی) (نشوءاللغه)
گلوله فندق، درختی از خانوادۀ پیاله داران با برگ های پهن و دندانه دار و گل های خوشه ای با میوه ای گرد کوچک قهوه ای رنگ و حاوی روغن که به عنوان آجیل مصرف می شود، پندک، گلوژ، گلوز
گلوله فَندُق، درختی از خانوادۀ پیاله داران با برگ های پهن و دندانه دار و گل های خوشه ای با میوه ای گرد کوچک قهوه ای رنگ و حاوی روغن که به عنوان آجیل مصرف می شود، پَندُک، گِلوژ، گِلوز
جمع واژۀ بندر. (آنندراج) (غیاث اللغات). جمع واژۀ عربی بندر. چنان که بنادر فارس. (یادداشت مرحوم دهخدا). بندرها. شهرهای واقع در بندر. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به بندر شود
جَمعِ واژۀ بندر. (آنندراج) (غیاث اللغات). جَمعِ واژۀ عربی بندر. چنان که بنادر فارس. (یادداشت مرحوم دهخدا). بندرها. شهرهای واقع در بندر. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به بندر شود
نوعی از کلاهی است که آنرا قلندران و درویشان بر سر نهند. (آنندراج) (شعوری ج 1 ص 171). یک قسم کلاهی دراز و شبیه بتاج که درویشان و قلندران می پوشند. (ناظم الاطباء). کلاهی دراز شبیه به تاجی که درویشان و قلنداران بر سر گذارند. (فرهنگ فارسی معین)
نوعی از کلاهی است که آنرا قلندران و درویشان بر سر نهند. (آنندراج) (شعوری ج 1 ص 171). یک قسم کلاهی دراز و شبیه بتاج که درویشان و قلندران می پوشند. (ناظم الاطباء). کلاهی دراز شبیه به تاجی که درویشان و قلنداران بر سر گذارند. (فرهنگ فارسی معین)
غلولۀ گلین. (غیاث). گلولۀ گلین و مانند آن که می اندازند. بندقه یکی، بنادق جمع. (منتهی الارب) (از آنندراج). چیزی که او را می اندازند. (از اقرب الموارد). کمان گروهه. گروهۀ گلین: قدر فندق افکنم بندق حریق بندقم در فعل صد چون منجنیق. مولوی
غلولۀ گلین. (غیاث). گلولۀ گلین و مانند آن که می اندازند. بندقه یکی، بنادق جمع. (منتهی الارب) (از آنندراج). چیزی که او را می اندازند. (از اقرب الموارد). کمان گروهه. گروهۀ گلین: قدر فندق افکنم بندق حریق بندقم در فعل صد چون منجنیق. مولوی
بمعنی فندق است و بعضی گویند معرب آن است. گویند هرکه مغز آنرا با انجیر و سداب بخورد، زهربر وی کار نکند و مسموم را نیز نافع است. گویند عقرب از فندق میگریزد. (برهان) (آنندراج). میوۀ معروف که فندق گویند. (غیاث). بادام کشمیری. (الفاظ الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). جلوز. (منتهی الارب). درختی است چون بطم. (از اقرب الموارد) :... لختی از آن گوهرها بکند و لختی از آن مشک و عنبر و بندق ها برداشت و بحیله خویشتن را باز بیرون آورد. (ترجمه تاریخ طبری). لیشتر، شهرکی است با هوای درست و بسیار کشت و از وی بندق خیزد. (حدودالعالم). و جبالها (جبال جزیره صقلیه) کلها بساتین ثمره بالتفاح و الشاه بلوط و البندق و الاجاص و غیرها من الفواکه. (ابن جبیر). رجوع به فندق شود.
بمعنی فندق است و بعضی گویند معرب آن است. گویند هرکه مغز آنرا با انجیر و سداب بخورد، زهربر وی کار نکند و مسموم را نیز نافع است. گویند عقرب از فندق میگریزد. (برهان) (آنندراج). میوۀ معروف که فندق گویند. (غیاث). بادام کشمیری. (الفاظ الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). جلوز. (منتهی الارب). درختی است چون بطم. (از اقرب الموارد) :... لختی از آن گوهرها بکند و لختی از آن مشک و عنبر و بندق ها برداشت و بحیله خویشتن را باز بیرون آورد. (ترجمه تاریخ طبری). لیشتر، شهرکی است با هوای درست و بسیار کشت و از وی بندق خیزد. (حدودالعالم). و جبالها (جبال جزیره صقلیه) کلها بساتین ثمره بالتفاح و الشاه بلوط و البندق و الاجاص و غیرها من الفواکه. (ابن جبیر). رجوع به فندق شود.
جمع فندق، کاروانسرا ها درختی است از تیره پیاله داران و از دسته فندق ها که در مناطق گرم و معتدل نیمکره شمالی می روید. برگهایش دارای بریدگی های مضاعف است و پهنک برگها در سطح خلفی دارای پرز می باشد، گلهای نر این گیاه از گلهای ماده جدا هستند ولی هر دو بر روی یک پایه قرار دارند. بنا بر این فندق جزو گیاهان یک لپه است. گلهای نر در بهار تشکیل سنبله های درازی می دهند و گلهای ماده تشکیل اعضا پیاله مانند قرمزی را می دهند که پس از باروری میوه فندق در داخل این پیاله ها تشکیل می شود. تکثیر این گیاه اکثر بوسیله قلمه یا خوابانیدن صورت می گیرد مغز دانه فندق به مصرف خوراک انسان می رسد و از آن روغنی هم می گیرند که در عطرسازی به کار می رود جلوز بندق شجره الجلوز جوز فنطس قوقن فندق آغاجی. یا فندق صحرایی. گونه وحشی درخت فندق را گویند که در جنگلها می روید فندق وحشی. یا فندق وحشی. فندق صحرایی. یا فندق هندی. گیاهی است از تیره بقولات که در غالب نواحی گرم آمریکا و افریقا و آسیا (از جمله جنوب ایران) می روید. شاخه هایش دارای خارهایی است برنگ زرد و در قاعده برگهایش نیز یک زوج خار کوچک دیده می شود. برگهایش مرکب و به بزرگی 30 سانتیمتر است. گلهایش زرد رنگ و میوه اش نیام و دارای یک تا دو دانه است. قسمت مورد استفاده این گیاه دانه های آنست که مورد استفاده طبی دارد. بعلاوه از دانه های آن میتوانند مقادیری روغن گیاهی استخراج کنند طعم دانه های این گیاه تلخ است ولی در طب به عنوان ضد کرم و ضد تب نوبه و تقویت از آن استفاده می کنند. گیاه مذبور در بلوچستان بمقدار زیاد میروید فندق هندی قارچ رته ریتهه اطیوط اطموط اطماط ریته تخم ابلیس، لب معشوق، سر انگشت محبوب. یا فندق سنجاب رنگ. زمین ارض. یا فندق سیم. ستاره کوکب
جمع فندق، کاروانسرا ها درختی است از تیره پیاله داران و از دسته فندق ها که در مناطق گرم و معتدل نیمکره شمالی می روید. برگهایش دارای بریدگی های مضاعف است و پهنک برگها در سطح خلفی دارای پرز می باشد، گلهای نر این گیاه از گلهای ماده جدا هستند ولی هر دو بر روی یک پایه قرار دارند. بنا بر این فندق جزو گیاهان یک لپه است. گلهای نر در بهار تشکیل سنبله های درازی می دهند و گلهای ماده تشکیل اعضا پیاله مانند قرمزی را می دهند که پس از باروری میوه فندق در داخل این پیاله ها تشکیل می شود. تکثیر این گیاه اکثر بوسیله قلمه یا خوابانیدن صورت می گیرد مغز دانه فندق به مصرف خوراک انسان می رسد و از آن روغنی هم می گیرند که در عطرسازی به کار می رود جلوز بندق شجره الجلوز جوز فنطس قوقن فندق آغاجی. یا فندق صحرایی. گونه وحشی درخت فندق را گویند که در جنگلها می روید فندق وحشی. یا فندق وحشی. فندق صحرایی. یا فندق هندی. گیاهی است از تیره بقولات که در غالب نواحی گرم آمریکا و افریقا و آسیا (از جمله جنوب ایران) می روید. شاخه هایش دارای خارهایی است برنگ زرد و در قاعده برگهایش نیز یک زوج خار کوچک دیده می شود. برگهایش مرکب و به بزرگی 30 سانتیمتر است. گلهایش زرد رنگ و میوه اش نیام و دارای یک تا دو دانه است. قسمت مورد استفاده این گیاه دانه های آنست که مورد استفاده طبی دارد. بعلاوه از دانه های آن میتوانند مقادیری روغن گیاهی استخراج کنند طعم دانه های این گیاه تلخ است ولی در طب به عنوان ضد کرم و ضد تب نوبه و تقویت از آن استفاده می کنند. گیاه مذبور در بلوچستان بمقدار زیاد میروید فندق هندی قارچ رته ریتهه اطیوط اطموط اطماط ریته تخم ابلیس، لب معشوق، سر انگشت محبوب. یا فندق سنجاب رنگ. زمین ارض. یا فندق سیم. ستاره کوکب