معنی بنادق البذور - لغت نامه دهخدا
معنی بنادق البذور
- بنادق البذور(بَدِ قُلْ بُ)
- تخم خیار. تخم خیار بادرنگ. تخم کدوی شیرین. تخم خرفه. بوخله. تخم خشخاش. نشاسته. کتیرا. رب السوس. بزرالبنج الابیض. تخم خربزه. صمغ. دم الاخوین. کندر. افیون. تخم کرفس. مغز بادام شیرین. گل ارمن. پوست خشخاش: و اگر هر سه روز یا هر دو روزی، بنادق البذور دهند با جلاب... صواب باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا