- بمبار
- سپستان
معنی بمبار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بروار، برواره، غرفه
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بروار، برواره، غرفه
اندوهگین
ریسمانی است که آنرا از لیف خرما سازند
مبرت ها، عطایا، بخششها، جمع واژۀ مبرت
رودۀ گوسفند که آن را از گوشت قیمه کرده و برنج پر می کردند و می پختند
جمع مبره، بخشش ها چرب روده چرغند جگر آکند عصیب: تا هفته و سال باشد و لیل و نهار ده چیز بخانه تو بادا بسیار: نان و عسل و روغن و دوشاب و برنج مخسیر و قدید و دنبه و پیه و مبار. (بسحاق اطعمه) جمع مبرت عطایا بخششها: و از جانب سلطان بانواع مبار و انعامات بسیار اختصاص یافت
به توپ بستن، پرتاب کردن گلوله از توپ یا بمب بر موضعی
پرتاب کردن بمب از بالا بر روی زمین و ریختن بمبهای پیاپی بموضعی، بمباردمان
عمل پرتاب کردن بمب از هواپیما بر روی شهرها و هدف های نظامی
بمباردمان، فرو ریختن پیاپی بمب از هواپیما بر روی اهداف از پیش تعیین شده
بمباران، عمل پرتاب کردن بمب از هواپیما بر روی شهرها و هدف های نظامی
Bombard
Bombardment
обстреливать
бомбардировка
bombardieren
Bombardierung
обстрілювати
бомбардування
bombardować
bombardowanie
bombardear
bombardeio
bombardare
bombardamento
bombardear
bombardeo
bombarder
bombardement
bombarderen
bombardement
ทิ้งระเบิด