جدول جو
جدول جو

معنی بمبار - جستجوی لغت در جدول جو

بمبار
سپستان
تصویری از بمبار
تصویر بمبار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بربار
تصویر بربار
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بروار، برواره، غرفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غمبار
تصویر غمبار
اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمبار
تصویر کمبار
ریسمانی است که آنرا از لیف خرما سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبار
تصویر مبار
مبرت ها، عطایا، بخششها، جمع واژۀ مبرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبار
تصویر مبار
رودۀ گوسفند که آن را از گوشت قیمه کرده و برنج پر می کردند و می پختند
فرهنگ فارسی عمید
جمع مبره، بخشش ها چرب روده چرغند جگر آکند عصیب: تا هفته و سال باشد و لیل و نهار ده چیز بخانه تو بادا بسیار: نان و عسل و روغن و دوشاب و برنج مخسیر و قدید و دنبه و پیه و مبار. (بسحاق اطعمه) جمع مبرت عطایا بخششها: و از جانب سلطان بانواع مبار و انعامات بسیار اختصاص یافت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بمباردمان
تصویر بمباردمان
به توپ بستن، پرتاب کردن گلوله از توپ یا بمب بر موضعی
فرهنگ لغت هوشیار
پرتاب کردن بمب از بالا بر روی زمین و ریختن بمبهای پیاپی بموضعی، بمباردمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
عمل پرتاب کردن بمب از هواپیما بر روی شهرها و هدف های نظامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
بمباردمان، فرو ریختن پیاپی بمب از هواپیما بر روی اهداف از پیش تعیین شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بمباردمان
تصویر بمباردمان
بمباران، عمل پرتاب کردن بمب از هواپیما بر روی شهرها و هدف های نظامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بمباران کردن
تصویر بمباران کردن
Bombard
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
Bombardment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
бомбардировка
دیکشنری فارسی به روسی
бомбардування
دیکشنری فارسی به اوکراینی