- بلوکات
- رمن نادرست بلوک ها جمع بلوک بسیاق عربی
معنی بلوکات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دو زانو نشستن، کوشش، استواری در کارزار
جمع بقول، گیاهدانه ها خشک افزار جمع بقول دانه گیاهانی از قبیل نخود و لوبیا و باقلا و عدس و ماش و غیره که از غذاهای مهم انسان است. بقولات علاوه برمواد نشاسته یی حاوی مقادیر بسیار مواد پروتیدی هستند. معمولا در فارسی بقولات را مرادف با حبوبات استعمال میکنند
جمع بیوت، خانه ها جمع بیوت جمع ال، جمع بیت خانه ها اطاقها. یا اداره بیوتات. اداره ای که کارهای مربوط بساختمانها و اموال سلطنتی را بعهده دارد
جمع غفص. بثور: بثورات سلی
جمع الوس
جمع تلون
پدیده های عالم بالا، ستارگان و افلاک
بیت ها، خانه ها، اتاق ها، جمع واژۀ بیت
جمع علویه، اپرپکان ابریکان جمع علویه مقابل سفلیات: اسباب پرورش او را از علویات و سفلیات ساخته
جمع علوفه، واسان ها جمع علوفه آنچه ستوران خورند، آزوقه: توشه
پستاندارن
جمع ملونه
انواع ظرف ها و اشیاء ساخته شده از بلور و شیشه
از برات چک ها تنخواه ها سفته ها جمع برات
جمع بلیه، رنج ها سختی ها جمع بلیه
روسی سگ ماهی پیل ماهی (گویش گیلکی)
میدان و خیابانی که باغچه ها و چمنها و درختان بسیار دارد و محل گردش عموم است بلوار
رشوه پاره که بقاضی و دیگران داده شود
درود فرستادن
جمع برکه برکت، فزونی ها جمع برکت
جمع جلوه، پرویزها جمع جلوه
هر یک از نمک های اسید بوریک
فلات ها، بیابان ها، جمع واژۀ فلات
آنکه بر روی چهار دست و پا راه برود، ستوری که بد راه برود
بلیّه ها، مصیبت ها، پیشامدهای بد، رنجها، جمع واژۀ بلیّه
برکت ها، فراوانی ها، افزونی ها، بسیاری ها، خجسته بودن، مبارکیها، نعمت ها، جمع واژۀ برکت
درود، تحیت، رحمت، نام درود خاص بر پیغمبر (ص) و آن جمله اللهم صل علی محمد و آل محمد است، نزد شیعه مذهبان
جمع فلاه، پشته ها تار تان تانه مقابل پود: تا لباس عمر اعدایش نگردد بافته تا تار و پود پوده شد فلات آن فوات
آنکه بزانو و دست راه رود
جمع ملکه، نیروها منش ها
زهدان، رحم