حلقۀ فلزی باریک که زنان برای زینت به مچ دست می کنند و بیشتر از طلا یا نقره ساخته می شود، دستبند، دستیاره، دستینه، ورنجن، ایّاره، یاره، یارج، سوار، برنجن، اورنجن، آورنجن، دست برنجن
حلقۀ فلزی باریک که زنان برای زینت به مچ دست می کنند و بیشتر از طلا یا نقره ساخته می شود، دستبند، دستیاره، دستینه، ورنجن، ایّاره، یاره، یارج، سوار، برنجن، اورنجن، آورنجن، دست برنجن
اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، روف، سابوس، سپیوش، شکم پاره
اِسفَرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اَسبغول، اِسپَرزه، اَسپغول، اِسپیوش، اَسفیوش، بَزرِقَطونا، بِشولِیون، روف، سابوس، سِپیوش، شِکَم پاره
دهی از دهستان ایسین، بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از چاه و باران و محصول آن خرما و غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ، در اصطلاح علم اخلاق، طرف تفریط است در حکمت و عبارت از تعطیل این فوت بود به اراده نه از روی خلقت، و بالجمله طرف تفریط حکمت را بله گویند. (از فرهنگ علوم عقلی از اخلاق ناصری ص 83)
دهی از دهستان ایسین، بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از چاه و باران و محصول آن خرما و غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ، در اصطلاح علم اخلاق، طرف تفریط است در حکمت و عبارت از تعطیل این فوت بود به اراده نه از روی خلقت، و بالجمله طرف تفریط حکمت را بله گویند. (از فرهنگ علوم عقلی از اخلاق ناصری ص 83)
یکی از ریاحین است که بادرنجبویه و بادرنبویه و ترنجان هم گویند و در عربی بقلۀ اترجیه گویند. (از فرهنگ شعوری). بادرنجبویه. (غیاث اللغات). بارنگو. بادرنجبویه. بقله اترجیه. (ناظم الاطباء). فرنجمشک. (یادداشت مؤلف). نباتی است کوچک که در ایران، عربستان، اروپا و افریقای شمالی میروید آنرا در طب برای معالجۀ تنگی نفس بکار برند. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). دوایی است که آنرا بادرنجبویه خوانند و در عربی بقلۀ اترجیه خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج). همان بادرنگبویه که از آن بوی ترنج آید و در اصل بالنگ بو و بالنگبویه بوده و بکثرت استعمال ’باء’ حذف شده و تخمی که الحال پیش عطاران به بالنگو معروف است تخمی دیگر است از ریاحین و بالنگو نیست و بالنگو همان بادرنگبویه است که مذکور شد. (فرهنگ رشیدی). گیاهی است دوایی که نام دیگرش بادرنجبویه است مخفف بالنگ بو، چه دوای مذکور بوی بالنگ (ترنج) دارد. (فرهنگ نظام). نوعی است از ریحان، در بو شبیه به او و سبز مایل به سفیدیست و برگش بی کنگره و تضریس و تخمش از تخم ریحان بالیده تر و در افعال قریب به تخم شاهسفرم و جهت خفقان و رفع توحش و اسهال معوی و دموی که از امعاء باشد باگلاب مجرب و جهت زحیر مفید و مقدار شربت آن تا دو مثقال وبدل آن ریحان است. (از مخزن الادویه). ملطف، محلل، مقوی دماغ و معده و مفرح دل و مهلل سودا. و رجوع به الفاظ الادویه شود. برای مجموع امرض بلغمی نافع است و دوای مخصوص امراض سوداوی است و برای جرب و سدۀ دماغ و قوت جگر و قوت قلب مفید است. (از فرهنگ شعوری). - بالنگوی شهری و نیز بالنگوی شیرازی، هردو از انواع بالنگو است. رجوع به بالنگویه شود. (یادداشت مؤلف) ، آلودن. آلوده کردن. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 181). پالودن. رجوع به پالودن شود
یکی از ریاحین است که بادرنجبویه و بادرنبویه و ترنجان هم گویند و در عربی بقلۀ اترجیه گویند. (از فرهنگ شعوری). بادرنجبویه. (غیاث اللغات). بارنگو. بادرنجبویه. بقله اترجیه. (ناظم الاطباء). فرنجمشک. (یادداشت مؤلف). نباتی است کوچک که در ایران، عربستان، اروپا و افریقای شمالی میروید آنرا در طب برای معالجۀ تنگی نفس بکار برند. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). دوایی است که آنرا بادرنجبویه خوانند و در عربی بقلۀ اترجیه خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج). همان بادرنگبویه که از آن بوی ترنج آید و در اصل بالنگ بو و بالنگبویه بوده و بکثرت استعمال ’باء’ حذف شده و تخمی که الحال پیش عطاران به بالنگو معروف است تخمی دیگر است از ریاحین و بالنگو نیست و بالنگو همان بادرنگبویه است که مذکور شد. (فرهنگ رشیدی). گیاهی است دوایی که نام دیگرش بادرنجبویه است مخفف بالنگ بو، چه دوای مذکور بوی بالنگ (ترنج) دارد. (فرهنگ نظام). نوعی است از ریحان، در بو شبیه به او و سبز مایل به سفیدیست و برگش بی کنگره و تضریس و تخمش از تخم ریحان بالیده تر و در افعال قریب به تخم شاهسفرم و جهت خفقان و رفع توحش و اسهال معوی و دموی که از امعاء باشد باگلاب مجرب و جهت زحیر مفید و مقدار شربت آن تا دو مثقال وبدل آن ریحان است. (از مخزن الادویه). ملطف، محلل، مقوی دماغ و معده و مفرح دل و مهلل سودا. و رجوع به الفاظ الادویه شود. برای مجموع امرض بلغمی نافع است و دوای مخصوص امراض سوداوی است و برای جرب و سدۀ دماغ و قوت جگر و قوت قلب مفید است. (از فرهنگ شعوری). - بالنگوی شهری و نیز بالنگوی شیرازی، هردو از انواع بالنگو است. رجوع به بالنگویه شود. (یادداشت مؤلف) ، آلودن. آلوده کردن. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 181). پالودن. رجوع به پالودن شود
حلقۀفلزی یا شیشه ای که زنان برای زینت در دست کنند. (فرهنگ نظام). قسمی دست برنجن از بلور یا طلا یا نقره. بازوبند. دست آورنجن. دست رنجن. دستانه. سوار. برای اطلاع از انواع النگو و بازوبند، رجوع به بازوبند شود
حلقۀفلزی یا شیشه ای که زنان برای زینت در دست کنند. (فرهنگ نظام). قسمی دست برنجن از بلور یا طلا یا نقره. بازوبند. دست آورنجن. دست رنجن. دستانه. سِوار. برای اطلاع از انواع النگو و بازوبند، رجوع به بازوبند شود