جدول جو
جدول جو

معنی بلندگو

بلندگو
وسیله ای به شکل شیپور برای انتقال صوت به مسافت دور
تصویری از بلندگو
تصویر بلندگو
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بلندگو

بلندگو

بلندگو
دستگاهی که انرژی برقی را به انرژی صوتی تبدیل می کند، کنایه از تبلیغ کننده
بلندگو
فرهنگ فارسی عمید

بلندگو

بلندگو
بلندگوی. بلندگوینده. آنکه یا آنچه به صدای بلند سخن گوید.
لغت نامه دهخدا

بلند گو

بلند گو
دستگاهی که به قوه برق صدا را بلند می کند و در مجالس از آن استفاده می کنند
فرهنگ لغت هوشیار

بلندو

بلندو
دهی از دهستان ایسین، بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از چاه و باران و محصول آن خرما و غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ، در اصطلاح علم اخلاق، طرف تفریط است در حکمت و عبارت از تعطیل این فوت بود به اراده نه از روی خلقت، و بالجمله طرف تفریط حکمت را بله گویند. (از فرهنگ علوم عقلی از اخلاق ناصری ص 83)
لغت نامه دهخدا