جدول جو
جدول جو

معنی بلعیده - جستجوی لغت در جدول جو

بلعیده
(بَ دَ / دِ)
فروبرده شده در حلق. نواریده. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
بلعیده
فرو برده شده در حلق
تصویری از بلعیده
تصویر بلعیده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
فروبردن چیزی به گلو، بلع کردن، اوباریدن
فرهنگ فارسی عمید
(بُ لَ دَ)
مصغر بلد. روستا و ده. (ناظم الاطباء). و رجوع به بلد شود، سیم ساز که صدای درشت دهد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(گُ ذَ کَ دَ)
مصدر منحوت فارسی از بلع عربی. فروبردن. فرودادن. در حلق فروکردن. اوباردن. اوباریدن. تو دادن. فروبردن بی جویدن. قورت دادن. و رجوع به بلع شود.
- بلعیدن خواستن زنی را، کنایه از نهایت اشتیاق بدو داشتن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بلازده
تصویر بلازده
آسیب دیده گزند یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعیده
تصویر بعیده
مونث بعید دور: مسافات بعیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلادیده
تصویر بلادیده
رنج دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
فرو بردن در حلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلعنده
تصویر بلعنده
آنکه در حلق فرو کند غذا را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
((بَ دَ))
در حلق فرو بردن، خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
فرودادن، اوباریدن، فرو بردن
فرهنگ واژه فارسی سره
بلع کردن، خوردن، قورت دادن، لقمه فرو بردن
متضاد: استفراغ کردن، قی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
ابتلاعٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
Devour, Engulf, Gobble, Gulp, Ingest, Swallow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
dévorer, engloutir, gober, avaler, ingérer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
поглощать , поглотить , глотать , проглатывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
삼키다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
نگلنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
গিলা , গিলতে , গিলতে থাকা , গিলে ফেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
kumeza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
לטרוף , לבלוע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
飲み込む , むさぼり食う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
verschlingen, schlingen, schlucken, einnehmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
निगलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
menelan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
กลืน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
devorar, engullir, tragar, ingerir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
divorare, inghiottire, ingoiare, ingerire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
devorar, engolir, ingerir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
吞噬 , 狼吞虎咽 , 吞下 , 摄取
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
pożerać, pochłonąć, połykać, przełykać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
поглинати , ковтати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
verorberen, inslikken, schrokken, slikken
دیکشنری فارسی به هلندی