معنی بلعیدن بلعیدن بَلعیدَن فروبردن چیزی به گلو، بلع کردن، اوباریدن فروبردن چیزی به گلو، بلع کردن، اوباریدن تصویر بلعیدن فرهنگ فارسی عمید