جدول جو
جدول جو

معنی بلعمیان - جستجوی لغت در جدول جو

بلعمیان
(بَ عَ)
خانوادۀ بلعمیان در قرن چهارم هجری یکی ازمعروف ترین خاندانهای علم و ادب خراسان بود و اسم ایشان در آن زمان نمایندۀ فضل و خرد و دانش پروری رجال بزرگ ایران بوده است. و از این خاندان دو تن شهرتی بسزا دارند یکی ابوالفضل محمد بن عبدالله و دیگری ابوعلی محمد بن محمد بن عبدالله. رجوع به ابوالفضل بلعمی و به بلعمی (ابوعلی....) و شرح احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص 503 ومقدمۀ تاریخ بلعمی چ وزارت فرهنگ شود:
بوقت دولت سامانیان و بلعمیان
چنین نبود جهان با نهاد و سامان بود.
کسائی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
فروبردن چیزی به گلو، بلع کردن، اوباریدن
فرهنگ فارسی عمید
نام قومی است از یغما با تغزغزیان اندرآمیخته. (حدودالعالم)
لغت نامه دهخدا
یکی از چهار طایفه که در فارس و خوزستان ساکن بودند و در زمان مادها از طریق راهزنی میزیستند. شاهان پارس راضی شده بودند به آنان باج دهند. رجوع به تاریخ کرد ص 163 شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 10هزارگزی شمال خاور دورود در کنار راه مالرو سوزان به سابندان با 250 تن سکنه. آب آن از قنات، و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
از قرای بلوک ایرج است. (جغرافیای غرب ایران ص 109)
لغت نامه دهخدا
(مُلْ لا)
دهی از دهستان برده سره است که در بخش اشترینان شهرستان بروجرد واقع است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بَ عَ)
قریه ای است از قرای مرو و گروهی ابوالفضل بلعمی را بدانجا منسوب دانسته اند. (از الانساب سمعانی). و رجوع به بلعم و ابوالفضل بلعمی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
فرو بردن در حلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
((بَ دَ))
در حلق فرو بردن، خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برعمیاء
تصویر برعمیاء
((بَ عَ))
کورکورانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
فرودادن، اوباریدن، فرو بردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
ابتلاعٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
Devour, Engulf, Gobble, Gulp, Ingest, Swallow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
dévorer, engloutir, gober, avaler, ingérer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
निगलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
نگلنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
গিলা , গিলতে , গিলতে থাকা , গিলে ফেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
kumeza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
삼키다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
飲み込む , むさぼり食う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
לטרוף , לבלוע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
กลืน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
menelan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
поглощать , поглотить , глотать , проглатывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
verorberen, inslikken, schrokken, slikken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
devorar, engullir, tragar, ingerir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
divorare, inghiottire, ingoiare, ingerire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
devorar, engolir, ingerir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
吞噬 , 狼吞虎咽 , 吞下 , 摄取
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
поглинати , ковтати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
verschlingen, schlingen, schlucken, einnehmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
pożerać, pochłonąć, połykać, przełykać
دیکشنری فارسی به لهستانی