جدول جو
جدول جو

معنی بلشویک - جستجوی لغت در جدول جو

بلشویک
طرفدار و پیرو بلشویسم
تصویری از بلشویک
تصویر بلشویک
فرهنگ فارسی عمید
بلشویک(بُ شِ)
طرفدار بلشویسم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
بلشویک
روسی مهیستگرا - طرفدار بلشویسم
تصویری از بلشویک
تصویر بلشویک
فرهنگ لغت هوشیار
بلشویک
پیرو مرام بلشویسم
تصویری از بلشویک
تصویر بلشویک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلویر
تصویر بلویر
(پسرانه)
نی لبک (نگارش کردی: بلور)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باشوک
تصویر باشوک
(پسرانه)
نوعی پرنده شکاری (نگارش کردی: باشوک)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بلونک
تصویر بلونک
شمشیر چوبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالشویک
تصویر بالشویک
بلشویک، طرفدار و پیرو بلشویسم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلوتک
تصویر بلوتک
تکوک، ظرفی از طلا یا نقره یا چیز دیگر که به شکل جانوران از قبیل شیر یا گاو یا مرغ درست کنند، بکوک، بلوک، تلوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشویک
تصویر تشویک
خار درآوردن، خاردار شدن درخت، خار بر سر دیوار گذاشتن، سیخ پر شدن جوجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلشویسم
تصویر بلشویسم
نظریۀ سیاسی برگرفته از مارکسیسم که بر طبق آن، طبقۀ کارگر یا پرولتاریا باید قدرت سیاسی را در دست داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
طرف دار منشویسم که شعبه ای از حزب سوسیال دموکرات روسیه بود و در انقلاب بلشویکی در مقابل بلشویک ها قرار داشت
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
هدهد:
بوبویک پیکی نامه زده اندر سرخویش
نامه گه باز کند گه شکند بر شکنا.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(بُ تَ)
ظرفی که بدان شراب خورند. (برهان). جام
لغت نامه دهخدا
(بِ)
کشوری است در شمال غربی اروپا که وسعت آن 30500 کیلومترمربع و جمعیتش 8989000 تن است. پایتختش بروکسل (بروسل). از شمال به دریای شمال و هلند، از مشرق به آلمان و دوک نشین لوکزامبورگ، از مغرب به فرانسه محدود است. مشتمل بر 9 ایالت است: انو، آنورس، برابان، فلاندر شرقی، فلاندر غربی، لوکزامبورگ، لیژ، لیمبورگ، نامور. حکومت آن سلطنت مشروطه است و دو مجلس دارد و ایالات آن تا حدی خودمختارند. زراعت ماشینی و گاوداری در آنجا اهمیت دارد، ولی بلژیک یکی از صنعتی ترین کشورهای جهان می باشد، و نیز از جهت ترانزیت و حمل و نقل کالا با کشتی از کشورهای درجۀ اول جهان است. زبان اهالی در قسمت شمالی فلاندری و در جنوب فرانسوی است و قسمت اعظم سکنۀ آن کاتولیک مذهب هستند. تاریخ بلژیک بعنوان یک کشور مستقل از سال 1831 میلادی آغاز میگردد. بلجیک. بلجکا. (از دایره المعارف فارسی) (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(بَ لَ)
بوتیمار. (منتهی الارب). پرنده ایست مشهور، و صاحب تاج العروس گوید گمان می کنم همان بلصوص باشد. (از ذیل اقرب الموارد). مالک الحزین
لغت نامه دهخدا
(مِ شِ)
اقلیت. مقابل بلشویک، اکثریت. (یادداشت مرحوم دهخدا). دومین کنگرۀ حزب سوسیال دمکرات کارگران روسیه در تاریخ 17 ژوئیه سال 1903م. افتتاح گردید و در این مجمع عمومی بین انقلابیون که رهبری آنها را لنین داشت و عده دیگری که با روش لنین مخالفت داشتند اختلاف افتاد و اکثریت که طرفداران لنین بودندبلشویک و اقلیت که مخالف انقلاب بودند منشویک نامیده شدند. منشویکها طرفدار سازش با احزاب آزادی خواه و صلح دوست بودند. در جریان انقلاب بارها بین دو دستۀ فوق مبارزات شدید و خونین روی داد و سرانجام پیروزی نهایی نصیب لنین و طرفدارانش گردید و یکی از رهبران معروف منشویکها تروتسکی بود. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان میان ولایت، بخش حومه شهرستان مشهد که در 20 هزارگزی شمال باختر مشهد و 2 هزارگزی شمال کشف رود در جلگه واقع است، ناحیه ای است با آب و هوای معتدل و 59 تن سکنه، آب آن از رودخانه تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ شِ)
بالشویسم. مکتبی است سیاسی طرفدار حکومت پرولتاریا. مرکز این مکتب اتحاد جماهیر شوروی است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
از حصون لارده به اندلس. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار که در 6 هزارگزی خاور نجف آباد در کنار راه مالرو نجف آباد به ابراهیم آباد واقع است و 15 تن سکنه دارد، (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
ده مخروبه از دهستان میانرود سفلی، بخش نور شهرستان آمل. فعلاً زارعان قرای مجاور در آن زراعت می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(بَ طَ)
دهی از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. سکنۀ آن 325 تن. آب آن از رود خانه شش پیر و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
کشوریست جمهوری، در امریکای جنوبی، که اسم آن مأخوذ از نام بلیوار (سیاستمدار و ژنرال امریکای جنوبی قرن هجدهم و نوزدهم) است. وسعت آن 1076000 کیلومتر مربع و جمعیت آن 3019000 تن است. زبان مردم اسپانیایی است. پایتخت آن سوکر و مقر حکومت لاپاز است. پنجاه درصد جمعیت را بومیان و سیزده درصد مختلط هستند. محصولات عمده کشاورزی آن سیب زمینی، قهوه، کاکائو و کائوچو است. معادن مهم آن: مس، قلع، نقره، سرب، روی، بیسموت، نفت و غیره میباشد. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شِ / شُ)
ضبط دیگری از بلشویک یا ضبط عامیانۀ آن، آنکه مذهب و مشرب بلشویسم داشته باشد برابر منشویک. رجوع به بلشویک شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
سپید شدن کشت پیش از آنکه پراکنده گردد، باخار گشتن. (زوزنی). خار برآوردن و خارناک شدن درخت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خار بردیوار نهادن. (تاج المصادر بیهقی) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دندان اشتر برآمدن. (تاج المصادر بیهقی). دندان نشتر شتر برآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پستان از جای برخاستن. (تاج المصادر بیهقی). پستان دختر برخاستن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سیخ پرشدن چوزه و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). باموی شدن چوزه. (تاج المصادر بیهقی). سر برزدن پرهای جوجه. (از اقرب الموارد) ، سخت شدن سبلت کودک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خشن شدن شارب غلام. (از اقرب الموارد) ، موی برآمدن بعد از ستردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برآمدن موی سر پس از تراشیدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(گَ یَ / یِ)
دهی است از دهستان پیشکوه بخش تفت شهرستان یزد که در 50هزارگزی باختر یزد و 5هزارگزی خاور راه شاه آواز به نودوشن واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 186 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. این ده راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
بلژیک. معرب بلژیک، که در عهد قاجاریه در ایران معمول بود. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به بلژیک شود: و لما وصل ارمانوس ملک الروم الی حلب سنه 421 هجری قمری و معه ملک الروس و ملک البلغار والالمان و البلجیک... (معجم الادباء یاقوت ج 4 ص 72)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تشویک
تصویر تشویک
خاردار شدن درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منشویک
تصویر منشویک
پیرو فرقه منشویک (اقلیت حزب سوسیال - دموکرات روسیه) مقابل بلشویک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلشویسم
تصویر بلشویسم
روسی مهیستگری وی (در روسی بلش: برابربا مهیستی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالشویک
تصویر بالشویک
طرفدار بلشویسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلوی
تصویر بلوی
آزمایش، سختی، مصیبت
فرهنگ لغت هوشیار
((بُ ش ِ))
اصول عقیدتی که به وسیله لنین و براساس اصول مارکسیسم تدوین و تنظیم شد و مورد پذیرش حزب کمونیست اتحاد شوروی سابق قرار گرفت، ویژگی های این تفکر عبارت است از، اعتقاد به مارکسیسم و ترکیب آن با سنت مردم باوری (پوپولیسم) روسی
فرهنگ فارسی معین
دهنه ی بلو، وجین کردن سرسری و بی مسئولیت در پنبه زار
فرهنگ گویش مازندرانی