- بلتع
- ماهر و دانای هر چیزی
معنی بلتع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زبان آور
بسیار بلعنده، دیگ بزرگ
زمین لم یزرع، زمین بی آب و علف
بلعت کردن، حق کسی را خوردن بالا کشیدن
گران زبان کند زبان
داخل بردن غذا به حلق
بریدن، بریده شدن سوگند خوردن
می انگبین
بلعیدن، فرو بردن غذا در گلو