- بلبوس
- یونانی تازی شده مو سیر از گیاهان موسیر
معنی بلبوس - جستجوی لغت در جدول جو
- بلبوس
- موسیر، گیاه علفی پایا خودرو و خوراکی شبیه سیر از تیرۀ نعناعیان با گل های سرخ یا بنفش که بلندیش تا ۳۰ سانتی متر می رسد و در طب قدیم برای تقویت معده به کار می رفته، سیر کوهی، سیر صحرایی، سقوردیون، اسقوردیون، اشقردیون، ثوم برّی، سیر مو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بل نیز در پارسی برابر با بسیار و مانند آن را در واژه بلکامه نیز می توان دید: در پیش خود آن نامه چو بلکامه نهم - پروین ز سرشک دیده برجامه نهم (رودکی) هم چنان در واژه های بلغند و بلغاک: ریژ کار ریژ گر آنکه هوس بسیار دارد پرهوس هوسکار
زن احمق
پیچار غاز (گویش گیلکی) رود مرغ کودک تیز هوش بلبل زبان
بوالهوس، آنکه هوس بسیار دارد، پرهوس. در فارسی بلهوس هم نوشته می شود
پوشیده شده، پوشیدنی، جامه، پوشاک
پوشیده و جامه پوشیده، نهان، پنهان
تره بیابانی بلبشو بل بشو هرج و مرج شلوغیی که در آن کسی بفکر کسی نباشد
لبس ها، جامه ها، پوشیدنی ها، پوشاک ها، جمع واژۀ لبس
بسیار جامه، زره، پوشاک جامه