جدول جو
جدول جو

معنی بلاهت - جستجوی لغت در جدول جو

بلاهت
از حیث رای و عقل ضعیف شدن، نادان شدن، نادانی، کودنی، ضعف عقل
تصویری از بلاهت
تصویر بلاهت
فرهنگ فارسی عمید
بلاهت
(بَ هََ)
بلاهه. کم عقل بودن در امورات دنیا. (غیاث اللغات). بی عقلی. نادانی. حماقت. گولی. (ناظم الاطباء). سلیم دلی. (بحرالجواهر). ابلهی. کم خردی. ساده دلی. حمق. غباوت. رعونت. سفه. سخافت. کانائی. و رجوع به بلاهه شود.
لغت نامه دهخدا
بلاهت
نادانی سادگی کانایی نابخردی کم خردی ساده دلی سلیم دلی، ضعف تدبیر سستی رای. کم عقل بودن، ابلهی
فرهنگ لغت هوشیار
بلاهت
((بَ هَ))
کم خردی، ضعف تدبیر، سستی رأی
تصویری از بلاهت
تصویر بلاهت
فرهنگ فارسی معین
بلاهت
ابلهی، حماقت، حمق، سبک مغزی، سفاهت، کم خردی، نادانی
متضاد: حکمت، دانایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بداهت
تصویر بداهت
ناگاه درآمدن، ناگاه آمدن چیزی، بی تامل سخن گفتن، آشکار و واضح بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلاغت
تصویر بلاغت
فصیح بودن، رسایی سخن، در علوم ادبی در معانی، آوردن کلام مطابق اقتضای مقام و مناسب حال مخاطب، خالص بودن کلام از ضعف تالیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلادت
تصویر بلادت
کندفهم بودن، کندذهن بودن، کندذهنی، کودنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
ناگاه درآمدن، بی اندیشه سخن گفتن، بی تامل نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
کند هوشی تیماو دیر یابی کند فهم بودن کند ذهن بودن، کاهل شدن، کند هوشی دیریابی کند ذهنی. کودنی مقابل ذکا فطنت. کند ذهنی، کودنی، کاهلی
فرهنگ لغت هوشیار
شیوایش شیوا سخنی زبان آوری کشگویی، بالندگی، رسایی (کمال) ابر کانی بلیغ شدن شیوا سخن گردیدن، چیره زبانی زبان آوری شیوا سخنی: (در بلاغت او را عدیل و نظیر نیست)، بلوغ: (پرورش که مردم ببلاغت جسمی رسیده را همی باید) (جامع الحمتین)، آوردن کلام مطابق اقتضای مقام بشرط فصاحت. مطابق بودن کلام با مقتضای مقام با فصاحت آن مثلا اگر مقام مقتضی تاکید است کلام موکد باشد و اگر مقتضی خلو از تاکید است خالی از تاکید باشد و اگر مقتضی بسط است مبسوط باشد و اگر مقتضی ایجاز (اختصار) است مختصر باشد، یا بلاغت متکلم. عبارتست از قوه توانایی متکلم برتالیف کلام بلیغ. یا رشته بلاغت. سلک بلاغت. فصاحت، شیوا سخنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلالت
تصویر بلالت
تری نمناکی باز ماندی مهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلاهه
تصویر بلاهه
نادانی سادگی کانایی نابخردی، سست اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلاغت
تصویر بلاغت
((بَ غَ))
فصیح بودن، رسایی سخن، آوردن کلام با مقتضای مقام، بدون ضعف تألیف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلادت
تصویر بلادت
((بَ دَ))
کند ذهن بودن، کودنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
((بَ هَ))
سخن بی اندیشه گفتن، بی تأمل سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلاغت
تصویر بلاغت
شیوایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
Extemporaneousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
extemporanéité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
spontaniteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
즉흥성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
即興
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
ספונטניות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
आकस्मिकता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
ketidaksengajaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
การแสดงสด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
экспромт
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
Spontaneität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
extemporaneidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
estemporaneità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
espontaneidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
即兴
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
improwizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
екс템поралізм
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
doğaçlama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی