معنی بلاغت
- بلاغت
- شیوایش شیوا سخنی زبان آوری کشگویی، بالندگی، رسایی (کمال) ابر کانی بلیغ شدن شیوا سخن گردیدن، چیره زبانی زبان آوری شیوا سخنی: (در بلاغت او را عدیل و نظیر نیست)، بلوغ: (پرورش که مردم ببلاغت جسمی رسیده را همی باید) (جامع الحمتین)، آوردن کلام مطابق اقتضای مقام بشرط فصاحت. مطابق بودن کلام با مقتضای مقام با فصاحت آن مثلا اگر مقام مقتضی تاکید است کلام موکد باشد و اگر مقتضی خلو از تاکید است خالی از تاکید باشد و اگر مقتضی بسط است مبسوط باشد و اگر مقتضی ایجاز (اختصار) است مختصر باشد، یا بلاغت متکلم. عبارتست از قوه توانایی متکلم برتالیف کلام بلیغ. یا رشته بلاغت. سلک بلاغت. فصاحت، شیوا سخنیشیوایش شیوا سخنی زبان آوری کشگویی، بالندگی، رسایی (کمال) ابر کانی بلیغ شدن شیوا سخن گردیدن، چیره زبانی زبان آوری شیوا سخنی: (در بلاغت او را عدیل و نظیر نیست)، بلوغ: (پرورش که مردم ببلاغت جسمی رسیده را همی باید) (جامع الحمتین)، آوردن کلام مطابق اقتضای مقام بشرط فصاحت. مطابق بودن کلام با مقتضای مقام با فصاحت آن مثلا اگر مقام مقتضی تاکید است کلام موکد باشد و اگر مقتضی خلو از تاکید است خالی از تاکید باشد و اگر مقتضی بسط است مبسوط باشد و اگر مقتضی ایجاز (اختصار) است مختصر باشد، یا بلاغت متکلم. عبارتست از قوه توانایی متکلم برتالیف کلام بلیغ. یا رشته بلاغت. سلک بلاغت. فصاحت، شیوا سخنی
فرهنگ لغت هوشیار