از هم دور. و در میان. (ناظم الاطباء) : درختان را بفاصله بکارید، یعنی از هم دور، چوپان و گله بان. (ناظم الاطباء). گاوچران. (از اقرب الموارد). گاوبان. (منتهی الارب) ، صاحب گاو. (آنندراج) (دزی ج 1 ص 102) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس). گاووان. (مهذب الاسماء) ، آهنگر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از تاج العروس) (آنندراج) ، نام قسمی از بازی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). بازیی است که آنرا بقّیری ̍ گویند. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس). بازیچه ای است کودکان عرب را. (آنندراج). و رجوع به بقیری شود
از هم دور. و در میان. (ناظم الاطباء) : درختان را بفاصله بکارید، یعنی از هم دور، چوپان و گله بان. (ناظم الاطباء). گاوچران. (از اقرب الموارد). گاوبان. (منتهی الارب) ، صاحب گاو. (آنندراج) (دزی ج 1 ص 102) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس). گاووان. (مهذب الاسماء) ، آهنگر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از تاج العروس) (آنندراج) ، نام قسمی از بازی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). بازیی است که آنرا بُقّیری ̍ گویند. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس). بازیچه ای است کودکان عرب را. (آنندراج). و رجوع به بقیری شود
مرکّب از: ب + لا (نفی) + فصل، بی فاصله. بلافاصله. (فرهنگ فارسی معین)، متصل. غیرمنقطع. پیوسته. - اعقاب بلافصل، فرزندان مستقیم. - خلیفۀ بلافصل، خلیفه و جانشین بدون واسطه. - فرزند بلافصل شخص، فرزند مستقیم وی
مُرَکَّب اَز: ب + لا (نفی) + فصل، بی فاصله. بلافاصله. (فرهنگ فارسی معین)، متصل. غیرمنقطع. پیوسته. - اعقاب بلافصل، فرزندان مستقیم. - خلیفۀ بلافصل، خلیفه و جانشین بدون واسطه. - فرزند بلافصل شخص، فرزند مستقیم وی