- بغچه
- دستمالی بزرگ که در آن لباس یا چیز دیگر بپیچند
معنی بغچه - جستجوی لغت در جدول جو
- بغچه ((بُ چِ))
- بقچه، پارچه بزرگی که در آن جامه و انواع قماش پیچند. سارغ هم گویند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دشمنی سخت
ناگاه ناگهان بناگاه ناگاهیان
جمع باغی، خواهندگان جویندگان
ترکی جامه بند نیفه پتیر بلغنده بسته بنگرید به بغچه دستمال بزرگی که در آن جامه و انواع قماش پیچند
دلخواه
نارسیده کال
قاطر ماده
جمعی که بر اصناف حرف و صنعت و رعیت بندند و مالیات و بدهی آنها
کاهیده بی بی چه ترکی بانو چه دلدار
باغ کوچک، قطعه زمین دارای گل و درخت در خانه ها
دستمال بزرگی که در آن جامه و انواع قماش پیچند
قلاده، گردن بند زنان
باغ کوچک، قطعه زمینی که در آن گل کاری کنند، کرته، کاله
دستمال بزرگ که در آن لباس یا چیز دیگر از جنس پارچه می پیچند، سارغ
کدام، بکدام فرزند، کودک
کودک، طفل، فرزند، کنایه از کم تجربه، خام
نیفه کش پتیره کش خادمی که بغچه را حمل کند
عمل و شغل بغچه باف
نیفه باف بلغنده باف پیتر باف
آنکه بقچه بافد بافنده بغچه