جدول جو
جدول جو

معنی بغماق - جستجوی لغت در جدول جو

بغماق
(بُ)
بغمه. ترکی، بوغمق. ج، بغم. گردن بند. طوق. (دزی ج 1 ص 101) ، گمشده ای که آنرا جویند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، طلایه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). ج، بغایا
لغت نامه دهخدا
بغماق
گردن بند، طوق
تصویری از بغماق
تصویر بغماق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ فَ)
بغمار. قالب خشت زنی. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
دایره. (آنندراج). محیط دایره. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
نوعی زینت طلایی مرواریددوزی و یا مزین بدیگر جواهرات قیمتی که شاهزاده خانمهای مغول بکار میبردند و انتهای آن تا بروی زمین کشیده می شد. (دزی ج 1 ص 101)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
بغتاق. کلاه و فرجی را گویند. (برهان) (از آنندراج). دستار و عمامه و فرجی. (ناظم الاطباء) : و علی رأسها البغطاق و هو اقروف مرصع بالجوهر و فی اعلاه ریش الطواویس. (ابن بطوطه). و علی رأس الخاتون البغطاق و هو مثل التاج الصغیر مکلل بالجواهر و باعلاها ریش الطواویس. (ابن بطوطه).
لغت نامه دهخدا
(بُ)
آردهاله. (یادداشت مرحوم دهخدا). آردتوله، و آن آشی است مانندکاچی که مردمان فقیر خورند. و رجوع به بلماج شود، احترام کردن. (ناظم الاطباء) ، شگفت کردن. (ناظم الاطباء). تعجب کردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
پشماق. باشماق. بشمق. کفش و نعلین عربی. (ناظم الاطباء). بمعنی کفش. (آنندراج) (شعوری ج 1 ورق 171) (فرهنگ نظام) (دزی ج 1 ص 90). پای افزار. رجوع به پشماق، پاشماق، بشمق شود:
گفتم که یکراه ای صنم بر چشم خواجو نه قدم
گفت از سرشک دیده اش پر خون کنم بشماق را.
خواجوی کرمانی (از شعوری ج 1 ورق 171).
خال اردوی فلک را کآفتابش هست نام
بوسه گاهی نیست الا کوکب بشماق او.
خواجوی کرمانی (از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
بغطاق. بغلتاق. بغلطاق. کلاه را گویند. (برهان) (آنندراج) (از رشیدی) (از ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء). کلاه زردوزی. (سروری از حسین وفایی) :
ترک من خاقان نگر در حلقۀ عشاق او
ماه من خورشید بین درسایۀ بغتاق او.
خواجوی کرمانی (از سروری).
بفرقش سرفرازی کرد بغطاق.
محمد عیار (از رشیدی).
لغت نامه دهخدا
(تَ)
یکی از امرای دربار الجایتو و ابوسعید بهادرخان بود و به اتهام توطئه ای علیه ابوسعید گرفتار امیرچوپان شد و اموالش را مصادره کردند. و رجوع به تاریخ مغول اقبال ص 326 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بغطاق
تصویر بغطاق
بغلتاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغتاق
تصویر بغتاق
ترکی کلاه کلاه فرجی، برگستوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشماق
تصویر بشماق
ترکی کفش، دم پایی کفش و نعلین عربی
فرهنگ لغت هوشیار