معنی بغتاق
- بغتاق(بَ)
- بغطاق. بغلتاق. بغلطاق. کلاه را گویند. (برهان) (آنندراج) (از رشیدی) (از ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء). کلاه زردوزی. (سروری از حسین وفایی) :
ترک من خاقان نگر در حلقۀ عشاق او
ماه من خورشید بین درسایۀ بغتاق او.
خواجوی کرمانی (از سروری).
بفرقش سرفرازی کرد بغطاق.
محمد عیار (از رشیدی).
