جدول جو
جدول جو

معنی بعنوان - جستجوی لغت در جدول جو

بعنوان
همچون
تصویری از بعنوان
تصویر بعنوان
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنوان
تصویر بنوان
نگهبان خرمن، نگهبان کشتزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
دیباجۀ کتاب، سرآغاز کتاب یا نامه، سر نامه، آنچه در ابتدای نامه یا پشت پاکت می نویسند، لقب، نامی که از اهمیت یا مقام شخصی حکایت می کند، هر آنچه موجب معرفی و شناختن چیزی می شود مثلاً عنوان مراسم
فرهنگ فارسی عمید
(عُنْ / عِنْ)
سرنامه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). نشان و دیباچۀ نامه. (از اقرب الموارد). اصل آن عنّان است، از عن ّ. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). عنیان. عنیان. (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به عنیان شود. هر چیزی که در سر نامه و اول آن مینویسند و بدان نامه را ابتدا میکنند و شروع در آن مینمایند. و دیباچه و سرنامه:
چوبرگشت عنوان آن نامه خشک
نهادند مهری بر او بر ز مشک.
فردوسی.
به عنوان نگه کرد مرد دبیر
که گوینده او بود و هم یادگیر.
فردوسی.
به عنوان بر از شاه ایران و روم
سوی آنکه مهتر بشهر هروم.
فردوسی.
همیشه تا به سر خطبه ها بود تحمید
همیشه تا زبر نامه ها بود عنوان.
فرخی.
نامۀ نعمت ز شکر عنوان دارد
بتوان دانست حشو نامه ز عنوان.
ابوحنیفۀ اسکافی.
عنوان پوشیده کرد پیش خودبنهاد. (تاریخ بیهقی ص 369).
ز تو آید پدید مردی و جود
چون به عنوان شود پدید کتاب.
قطران.
نیک زین عنوان بندیش و مراد او
همه زین عنوان چون روز همی برخوان.
ناصرخسرو.
دل تو نامۀ عقل و سخنت عنوانست
بکوش سخت و نکو کن ز نامه عنوان را.
ناصرخسرو.
چون کاغذ سپید که بر پشتش
باشد به زرق ساخته عنوانی.
ناصرخسرو.
هر آنچه خنجرت از داستان نصرت خواند
ز فتحنامۀ ملکت هنوز عنوانست.
رفیع الدین لنبانی.
سرنامۀ روزگار خواندم
عنوان وفا بر آن ندیدم.
خاقانی.
فهرست ملک بادا نامش که تا قیامت
زو نامۀ کرم را عنوان تازه بینی.
خاقانی.
باز زهره ز عطارد جستی
نامۀ جود به عنوان اسد.
خاقانی.
شکر که این نامه به عنوان رسید
پیشتر از عمر به پایان رسید.
نظامی.
نمیدانم حدیث نامه چونست
همی بینم که عنوانش به خونست.
سعدی.
حسن عنوان چنانکه معلومست
خبر خوش بود به نامه درش.
سعدی.
بر آنم من که میدانی تو هم اخلاص او زیرا
ز عنوان نامۀ تقدیر را مضمون همی خوانی.
ابن یمین.
اگر نه مد بسم اﷲ بودی تاج عنوانها
نگشتی تا قیامت نوخط شیرازه دیوانها.
صائب (از آنندراج).
، هرچیزی که بوسیلۀ آن برای آشکار کردن چیز دیگری استدلال شود. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) : الظاهر عنوان الباطن (از اقرب الموارد) ، یعنی ظاهر دلیل است بر باطن.
- عنوانگاه، محل ظهور. جای برآمدن:
چو عنوانگاه عالم تاب را دید
تو گفتی سگ گزیده آب را دید.
نظامی.
، آنچه فهمیده شود از چیزی. (غیاث اللغات) ، نشانی. آدرس. (فرهنگ فارسی معین) ، امضای پادشاه در بالای فرمان، ادعا. و اظهار ادعا، طریقه و وضع. (ناظم الاطباء). سبیل و طریق و وجه. (از آنندراج) :
شب تار و ره دور و خطر مدعیان
تا در دوست ندانم به چه عنوان برسم.
خاقانی.
ز سنگ کودکان بر خود نلرزد نخل بارآور
به عنوانی که من زین خلق ناهموار میترسم.
صائب (از آنندراج).
در شکست زلف او باشد درستی ّدلم
کرده ام خاطرنشان او به عنوان درست.
باقر کاشی (از آنندراج).
همین عطیه بهر حال خوش دلم دارد
که هرچه رفت بعنوان خیر محسوب است.
عرفی (از آنندراج).
، لقب:
وز آن پس همه کارداران اوی
شهنشاه کردند عنوان اوی.
فردوسی.
- باعنوان، باتشخص. دارای لقب و خصوصیات اشرافی.
- عنوان بستن، مقام و لقبی را بر کسی نهادن:
چو منشور اقبال او خوانده پیش
در او بست عنوان فرزند خویش.
نظامی (از آنندراج).
، در عرف بلغا عبارتست از آنکه سخنور غرضی در نظر گیرد، آنگاه برای تکمیل و تأکید آن غرض مثالهایی در سیاق سخن خویش ایراد کند که عنوانش خبر گذشتگان و افسانۀ پیشینیان باشد. و نوعی دیگراز عنوان که نزد بلغا دارای رتبۀ عالی است آن است که در ضمن گفتار خویش الفاظی آورد که کلید و مدخل علوم باشد. مثال آن از نوع اول، قوله تعالی: و اتل علیهم نباء الذی آتیناه آیاتنا فانسلخ منها (یعنی بر ایشان بخوان خبر آن کسی که او را نشانه های خود دادیم ولی از آنها بیرون آمد) ، در این آیۀ مبارکه عنوان قصۀ بلعام است. و مثال از نوع دوم، قوله تعالی: انطلقوا الی ظل ذی ثلاث شعب (یعنی بروید بسوی سایه ای که دارای سه شاخ است) ، که در این آیۀ مبارکه عنوانی از علم هندسه ایراد شده، چه شکل مثلث نخستین شکل از اشکال هندسی است و هرگاه این شکل را در برابر آفتاب نهند و بهر ضلعی که آن را قرار دهند، سایه ای از آن شکل بر روی زمین نیفتد، زیرا نوک زوایای آن چندان تیز و باریک است که قابلیت سایه افکندن در آن موجود نباشد. بدین جهت حق عز اسمه برسبیل سخریه و تهکم به اهل دوزخ فرمان میدهد که بروید از سایۀ شکل مثلث استفاده کنید و بدان پناه برید. و نیز مانند این آیت: و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض k00l) _rb\’> a/> (یعنی این چنین نشان میدهیم به ابراهیم عجایب آسمانها و زمین را) ، که در این آیه نیز عنوانی از علم کلام و علم جدل و علم هیئت باشد. (ازکشاف اصطلاحات الفنون). rb>- _ (سعادت عنوان
لغت نامه دهخدا
(بَ / بُ)
مرکب از بن + وان. (برهان) (حاشیۀ برهان چ معین). نگهدارندۀ زراعت و نگهبان خرمن. (برهان) (آنندراج). نگاهبان خرمن. خرمن بان. (شرفنامۀ منیری). سرکار کشت و زراعت. (ناظم الاطباء). دشت بان. نگاهبان کشت و خرمن.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنوان
تصویر بنوان
نگهدارنده زراعت نگاهبان خرمن. نگاهدارنده اسباب و اموال نگهبان
فرهنگ لغت هوشیار
سرنامه، دیباچه نامه، نشان، هر چیزی که در سر نامه و اول آن مینویسند و بدان نامه را آغاز میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
((عُ یا عِ))
دیباچه، سرآغاز کتاب یا نامه، نشانی، آدرس، واژه یا واژه هایی که مقام و منصب یا میزان تحصیلات کسی را نشان می دهد، دلیل، بهانه، وضع، حالت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنوان
تصویر بنوان
((بَ یا بُ))
نگه دارنده زراعت، نگهبان خرمن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنوان
تصویر بنوان
((بُ))
نگاه دارنده اسباب و اموال، نگهبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
پاژنام، سرنویس، فرنام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
عنوانٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
Caption, Designation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
légende, désignation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
podpis, oznaczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
キャプション , 指定
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
Bildunterschrift, Bezeichnung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
заголовок , призначення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
عنوان
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
عنوان , عہدہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
শিরোনাম , মনোনয়ন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
คำบรรยาย , การกำหนด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
kichwa, uteuzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
başlık, atama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
标题 , 指定
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
legenda, designação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
כותרת , ייעוד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
подпись , обозначение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
keterangan, penunjukan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
शीर्षक , designation
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
onderschrift, aanwijzing
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
didascalia, designazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فاسد
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
título, designación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
캡션 , 지정
دیکشنری فارسی به کره ای