- بعمد
- ارادی، بمیل، عمداً
معنی بعمد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بعمد عمدا از روی قصد. توضیح لغه باید (بعمد) یا (عمدا) استعمال شود ولی فصحای ایران (بعمدا) استعمال کرده اند: (گفتی که شاه زنگ یکی سبرچادری بردختران خویش بعمدا بگسترید)
دور
فریه (لعنت) نفرین دور
به عمد کردن، قصد کاری کردن
دارای احتمال کم مثلاً بعید می دانم دوباره پیدایش شود، دور، با فاصلۀ زیاد
از روی عمد و قصد کاری کردن، با علم و اراده به کاری اقدام کردن
تراز یاب
پس، ضد قبل، سپس دوری
پس، آینده، فرامون، دیگر، سویگان
قصد کردن، آهنگ کاری کردن، ویژگی عملی که با قصد و نیت انجام شده باشد
دوری، در ریاضیات هر یک از عرض، طول و عمق جسمی، در موسیقی فاصلۀ بین نت ها
چوب های به هم بسته که با آن از دریا و نهر عبور می کنند
نوعی قایق که با تنه و شاخه های درخت درست می کنند
نوعی قایق که با تنه و شاخه های درخت درست می کنند
کوشش، بطور جد و یقین قصد داشتن
پس، سپس