- بطون
- نهان شدن، پوشیدن وپوشیدگی ج بطن، شکم ها درونها
معنی بطون - جستجوی لغت در جدول جو
- بطون
- مخفی شدن، پنهان شدن، نهان شدن
جمع واژۀ بطن
- بطون
- جمع بطن
- بطون ((بُ))
- نهان شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بر گرفته از بطانه آستر آستری
درد مند شکم کسی که بدرد شکم مبتلی شود، مبتلی به اسهال مزمن: و اینجا درد دندان و کفله بر روی پدید آمد و مبطون شدم و زانو ها از آب خوردن بدرد است، کسی که همواره از او باد و غایط خارج شود و باندازه یک نماز فرصت و مهلت نداشته باشد چنین شخص باید برای هر نماز یک وضو بگیرد
((مَ))
فرهنگ فارسی معین
کسی که به درد شکم مبتلی شود، مبتلی به اسهال مزمن، کسی که همواره از او باد و غایط خارج شود و به اندازه یک نماز فرصت و مهلت نداشته باشد، چنین شخص باید برای هر نماز یک وضو بگیرد
کسی که نمی تواند غایط و باد خود را نگه دارد و باید برای هر نماز وضوی خود را تجدید کند، آنکه شکمش درد می کند
مخفف بیرون، ضد درون، منظر، آشکار، خارج، ظاهر
مرد شکم بزرگ
نا چیزگی
برضا، بمیل، برغبت
درنگ آهستگی
تنگ پالان
بنده، مملوک، عبد
جمع بین، میانه ها، کران ها
فرانسوی شفته ساروگ (ساروج) مخلوطی از سنگ شکسته و ماسه و سیمان در بنایی برای پی ریزی یا ساختن پایه های عمارات بکار رود. یا بتون آرمه. بتون مسلح بتونی که در آن میله های آهنی گذارند تا استواری و مقاومت آن بیشتر گردد
چوبدستی صاحب منصفان نظامی و پاسبانان که از لاستیک درست می شود
فرزندان پسران جمع ابن پسران
بغیر، بجز
ژرف چون چاه، دراز و کج، دور و دراز، رنج آور
مخلوطی از سنگ خرد شده، ماسه و سیمان که در بنّایی برای پی ریزی یا ساختن پایه های پل ها و ساختمان ها به کار می رود و پس از خشک شدن مانند سنگ سفت و سخت می شود
بیرون، خارج، ظاهر چیزی، روی چیزی
بزرگ شکم، ویژگی مردی که شکمش بزرگ باشد
ابن ها، فرزندان ذکور، پسرها، جمع واژۀ ابن
سیّارۀ مرّیخ، چهارمین سیارۀ منظومۀ شمسی به نسبت دوری از خورشید، بهرام، غضبان فلک، طرف دار پنجم
ماندن جای گرفتن
بیرون، خارج
درنگی وآهستگی، گرانی
شکم درون چیزی