- بشتری
- کسی که مبتلی به بشتر شده باشد
معنی بشتری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از لحنهای موسیقی که در شور نواخته میشود
بیمار ومریض در بستر افتاده
حلوا با کنجد و خرما، حلوایی که از آرد کنجد و خرما یا از نان باریک کرده مثل چنگال یکجا میمالند چنگالی انگشتو
جوشهای ریز و ورم سرخ رنگ در پوست بدن انسان
دفتین افزار جولاهگان بف، کارگاه جولاهی
خوشخرام
اورمزد، خریدار، هرمز
اکثریت
نیکوئی، زیبائی، خوبی
دستگاه ذخیره برق
فضل، اعتلا، تفوق، رفعت، مزیت، والاتری، ارفعی
منسوب به ششتر از مردم شوشتر، مربوط و متعلق بشوشتر: دیبای ششتری، لهجه مردم شوشتر
چنگالی، خوراکی که از روغن داغ کرده و آب و شکر یا شیره با نان تریت کرده درست کنند
چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتزه، بشنزه، بشنژه
چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتزه، بشنزه، بشنژه
نوعی بیماری پوستی که علائم آن جوش های ریز سرخ رنگ در پوست و خارش است، بشتر، بسترم
خریدار، کسی که چیزی می خرد
در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، سعد اکبر، سعد السّعود، ژوپیتر، قاضی چرخ، هرمز، برجیس، اورمزد، قاضی فلک، زاوش، زاووش، زواش، زوش
در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، سعد اکبر، سعد السّعود، ژوپیتر، قاضی چرخ، هرمز، برجیس، اورمزد، قاضی فلک، زاوش، زاووش، زواش، زوش
دفته، آلت فلزی دسته دار شبیه شانه که بافندگان هنگام بافتن پارچه در دست می گیرند و پس از بافتن چند رشته پود با آن لای تارها را می کوبند تا آنچه بافته شده جا به جا و محکم شود، دفه، دفتین، بف
خریدار، خرنده، آنکه چیزی میخرد
بالاتری، بلندتری، اولویت، رجحان
((مُ تَ رِ))
فرهنگ فارسی معین
پنجمین و بزرگترین سیاره از سیارات منظومه شمسی که هر 12 سال یک بار به دور خورشید می گردد
دستگاهی متشکل از چند پیل و دارای صفحه های مثبت و منفی که در محلول اسیدسولفوریک قرار دارد و برای تولید قوۀ برق در اتومبیل و بعضی ماشین های دیگر به کار می رود، در امور نظامی واحد شمارش توپ خانه
بالاتری، رجحان
ویژگی کسی که به جهت آسیب دیدگی یا بیماری در بستر استراحت می کند
Ascendance, Excellence, Preponderance, Primacy, Superiority, Supremacy
Customer
cliente
превосходство , первенство
Vormachtstellung, Exzellenz, Übergewicht, Vorrang, Überlegenheit, Vorherrschaft
Kunde
klient