جدول جو
جدول جو

معنی بشترم

بشترم((بُ تُ یا تِ رَ))
بشتر، جوش های ریز و متورم که روی پوست بدن ظاهر شود و خارش بسیار دارد
تصویری از بشترم
تصویر بشترم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بشترم

بشترم

بشترم
نوعی بیماری پوستی که علائم آن جوش های ریز سرخ رنگ در پوست و خارش است، بُشتَر، بُستُرم
بشترم
فرهنگ فارسی عمید

بشترم

بشترم
بشتر. جوشش و دمیدگی باشد با خارش که در اعضای آدمی بهم رسد و بشره آدمی را سرخ سازد و آن را به عربی شرا گویند. (برهان) (از ناظم الاطباء). دمیدگی اندام. (از مؤید الفضلاء) (شرفنامۀ منیری) ((ز انجمن آرا: بشتر) (از آنندراج) (شعوری ج 1 ورق 218). دمیدگی اندام باشد یعنی جوشش اعضا. (سروری). قوبا که پهن شود و بسیار خارش کند. وسر و دلم نیز گویند و بتازی شری خوانند. (رشیدی). و رجوع به بشتر و بشتری شود
لغت نامه دهخدا

بشتره

بشتره
حلوا با کنجد و خرما، حلوایی که از آرد کنجد و خرما یا از نان باریک کرده مثل چنگال یکجا میمالند چنگالی انگشتو
فرهنگ لغت هوشیار

بشتره

بشتره
چَنگالی، خوراکی که از روغن داغ کرده و آب و شکر یا شیره با نان تریت کرده درست کنند
چَنگال خوست، چَنگال خُست، چَنگال خوش، اَنگُشتو، بَشتِزَه، بَشنِزَه، بُشنِژَه
بشتره
فرهنگ فارسی عمید

بسترم

بسترم
نوعی بیماری پوستی که علائم آن جوش های ریز سرخ رنگ در پوست و خارش است، بُشتَرَم، بُشتَر
بسترم
فرهنگ فارسی عمید