جدول جو
جدول جو

معنی بشاور - جستجوی لغت در جدول جو

بشاور
(بَ وَ)
جایی در پارس: نی شابور از پارس است بشاور خوانند. (مجمل التواریخ والقصص ص 64). رجوع به بشاپور و نی شابور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باشور
تصویر باشور
(پسرانه)
جنوب (نگارش کردی: باشور)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تشاور
تصویر تشاور
با هم مشورت کردن، با هم کنکاش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشاورد
تصویر بشاورد
زمین پشته پشته، زمین ناهموار و دارای کتل و کریوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بناور
تصویر بناور
هر چیز ریشه دار، بیخ دار، گود، ژرف، دمل بزرگ و سخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
مشورت کننده، کنکاش کننده، طرف شور، رایزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهاور
تصویر بهاور
قیمتی، گران مایه، گران بها، قیمت دار
فرهنگ فارسی عمید
(بَ وَ)
بشأور. شهریست بناحیت پارس توانگر ازگرد وی. یکی باره است شاپورخسرو کرده است و اندر وی دو آتشکده است که آن را زیارت کنند و بنزدیک وی کوهیست که بر آن صورت هر ملکی و موبدی و مرزبانی که بوده است نگاشته است و سرگذشتهای ایشان بر آن جای نبشته است و اندر حدود وی کوهی است که از وی دودی همی برآید که هر مرغی که بالای آن دود بپرد بسوزد و بیفتد، وایکان و کارج دو شهرکند از بشاورد. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(بُ وَ)
زمین پشته پشته را گویند. (برهان) (از سروری) (اوبهی) (مؤید الفضلاء) (از رشیدی). زمین ناهموار. (ناظم الاطباء). صاحب برهان بمعنی پشته پشته آورده و این همان لغت بستاوند است و یکی ازین دو مصحف شده است. (از انجمن آرا) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بناور
تصویر بناور
ریشه دار، گود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشاورد
تصویر بشاورد
زمین پشته پشته زمین ناهموار و دارای کتل و کریوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهاور
تصویر بهاور
بهاگیر پر قیمت گرانبها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشاور
تصویر تشاور
مشورت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشخور
تصویر بشخور
نیم خورده آب چهار پایان
فرهنگ لغت هوشیار
کنکاش کننده، مشیر و وزیر مشورت کرده شده و پند دهنده و پند گوینده، رای زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشاور
تصویر تشاور
((تَ وُ))
با هم مشورت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
((مُ وِ))
مشورت کننده، طرف شور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بتاور
تصویر بتاور
((بَ وَ))
عاقبت، سرانجام، بآلاخره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بناور
تصویر بناور
((بُ وَ))
هر چیز ریشه دار، عمیق، گود، دمل بزرگ و سخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بشاورد
تصویر بشاورد
((بُ وَ))
زمین تپه ماهور، زمین ناهموار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
رایزن، هم سگال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
Advisor, Consultant, Counselor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
conseiller, consultant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
penasihat, konsultan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
উপদেষ্টা , পরামর্শদাতা , পরামর্শদাতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
सलाहकार , सलाहकार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
consulente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
радник , консультант
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
asesor, consultor, consejero
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
adviseur, consultant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
советник , консультант
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
doradca, konsultant
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
Berater
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
conselheiro, consultor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
danışman
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی