جدول جو
جدول جو

معنی بسیونی - جستجوی لغت در جدول جو

بسیونی
محمدعلی بسیونی بی بانی مالکی، یکی از علمای الازهر بود. او راست: 1- حسن الصنیع فی علم المعانی والبیان والبدیع. چ 1301 هجری قمریمطبعۀ دیوان المعارف. 2- خاتمه حسنه علی شرح ابی الحسن المسمی کفایه الطالب الربانی علی رساله ابی زیدالقیروانی. پایان تألیف 1285 هجری قمری چ سنگی، 1387 هجری قمری در مصر. (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 565)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
مربوط به بیرون مثلاً واکنش های بیرونی، خارجی، ظاهری، مقابل اندرونی، قسمتی در خانه که به اندرونی وصل می شد و مخصوص پذیرایی مهمانان مرد بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بستانی
تصویر بستانی
باغبان، مربوط به بستان مثلاً گیاهان بستانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افیونی
تصویر افیونی
کسی که عادت به خوردن یا کشیدن تریاک دارد، تریاکی
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
از کلمه ایتالیایی بستونی دل سیاه در بازی ورق. (دزی ج 1 ص 83) ، مرد شایسته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
منسوبست به بسینه که قریه ای است از قرای مرو در دو فرسخی آن. (سمعانی). و رجوع به اللباب ص 135 و بسینه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
ابوداود سلیمان بن ایاس بسینی مروزی. وی به عراق سفر کرد و حدیث شنید. (از معجم البلدان). و رجوع به لباب الانساب ص 125 شود
لغت نامه دهخدا
شیخ علی بن محمد بن علی بسیوی عمانی. او راست: مختصرالبسیوی الشامل المنن المکنی بابن الحسن (فقه شیعی) چ چاپ خانه سلطانیه زنگبار، بدون تاریخ. (از معجم المطبوعات ستون 565، 566)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مسکونی
تصویر مسکونی
در تازی نیامده نشیمن مانگاهی زیستنی زیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسودنی
تصویر بسودنی
لمس کردنی، ملموس
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته بوستانی کاشته منسوب به بستان بوستانی: گیاه بستانی، باغبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریدنی
تصویر بریدنی
لایق بریدن شایسته قطع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیچونی
تصویر بیچونی
بی مانندی بی همتایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
مقابل اندرونی
فرهنگ لغت هوشیار
اپیونی دودی شیره ای کسی که عادت بخوردن یا کشیدن تریاک دارد تریاکی عملی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
خارجی، بخشی از عمارت که مخصوص پذیرایی مهمانان بوده است، بیگانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افیونی
تصویر افیونی
تریاکی، بنگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسیاری
تصویر بسیاری
((بِ))
گروهی زیاد، مقداری زیاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسودنی
تصویر بسودنی
ملموس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مسکونی
تصویر مسکونی
باشندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
آفاقی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
Outside, Outward
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مسکونی
تصویر مسکونی
Residential
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دانه گندم یا برنج برشته شده، گوشت و پیاز چرخ کرده که آن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مسکونی
تصویر مسکونی
жилой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
外部的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مسکونی
تصویر مسکونی
житловий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
zewnętrzny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
außen, äußerlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
зовнішній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مسکونی
تصویر مسکونی
mieszkaniowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مسکونی
تصویر مسکونی
Wohn-
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
внешний , наружный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مسکونی
تصویر مسکونی
residencial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مسکونی
تصویر مسکونی
residentieel
دیکشنری فارسی به هلندی