جدول جو
جدول جو

معنی بسطه - جستجوی لغت در جدول جو

بسطه
(بَ طَ)
رجوع به بسطت شود
لغت نامه دهخدا
بسطه
(بَ طَ)
شهریست به اندلس از اعمال جیان. مصلاهای بسطی بدان منسوبست. (از معجم البلدان). موضعی در کوههای اندلس. (ناظم الاطباء). شهری به اسپانیا در ناحیۀ جیان. (دمشقی). رجوع به الحلل السندسیه و فهرست ترجمه مقدمۀ ابن خلدون پروین گنابادی و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
بسطه
(بِ طَ)
شهری به اندلس از اعمال جبان. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
بسطه
پهنی فراخی گشادگی
تصویری از بسطه
تصویر بسطه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بسمه
تصویر بسمه
(دخترانه)
نام دختر اسماعیل (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بسیه
تصویر بسیه
(پسرانه)
کافی (نگارش کردی: بهسیه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بسمه
تصویر بسمه
باسمه، تصویر چاپ شده، چاپ، طبع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسطت
تصویر بسطت
فراخی، وسعت، گشادگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسته
تصویر بسته
منجمد، فسرده، سفت شده، بند شده، پیوسته به چیزی یا جایی، کسی که با دیگری خویشی و قرابت دارد، خویش، لنگۀ بار، بقچه و کیسه که در آن چیزی گذارده یا پیچیده باشند، گره خورده،
تعطیل مثلاً مغازه ها بسته بود،
محدود کننده، بازدارنده مثلاً جامعۀ بسته،
واحد شمارش چیزهای بسته بندی شده مثلاً یک بسته شکلات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسله
تصویر بسله
خلر، گیاهی از تیرۀ پروانه واران با برگ های کوچک، گل های سفید، زرد یا آبی کم رنگ و دانه هایی که در غلافی شبیه غلاف باقلا جا دارد و مصرف خوراکی دارد، ملک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسیطه
تصویر بسیطه
سطح زمین، هرچه هموار و گسترده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بقطه
تصویر بقطه
پاره ای از زمین گروه پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوطه
تصویر بوطه
پارسی تازی شده بوته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بساطه
تصویر بساطه
سادگی، بیرنگی، گشادگی خوشرویی، شیرین زبانی، آسانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسته
تصویر بسته
جلوگیری شده، مسدود، منجمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسره
تصویر بسره
نو دمیده از گیاه یک دانه غوره خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسطت
تصویر بسطت
فراخی وگشادگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسکه
تصویر بسکه
چندانکه ظنقدر که یا از بسکه. چندانکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسله
تصویر بسله
دانه ایست مابین ماش و عدس ملک خلر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسمه
تصویر بسمه
باسمه: ترکی پارچه نگاری زر نگاشته
فرهنگ لغت هوشیار
چیستی یله چیستی نیامیخته ناب، فراخنای، زمین، زمین هموار مونث بسیط، خالص بی آمیغ، زمین ارض، زمین فراخ و هموار، فراخ زبان. یا اجرام بسیطه. افلاک سماویات. یا اجسام بسیطه. اجسامی که مرکب از اجسام مختلف الطبایع نباشد، یا اعضا بسیطه. مراد قلب و دماغ و کبد است. یا جواهر بسیطه. مراد جز لایتجزی و اتم های ذیمقراطیس است. یا حرکت بسیطه. حرکت مستدیر حرکت دایره یی. یا صور مجرده بسیطه. صور حاصله از اشیا نزد عقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسمه
تصویر بسمه
((بَ مِ))
گیاهی است با برگ هایی شبیه برگ مورد که پس از رسیدن سیاه می شود و از آن برای رنگ کردن ابرو استفاده می کردند، وسمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسطت
تصویر بسطت
((بَ طَ))
فراخی، گشادگی، وسعت دادن، فضیلت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسته
تصویر بسته
((بَ تِ))
اسیر، دربند، مقید، منجمد شده، مجبور شده، مسدود، مقفل، سد شده، جلوگیری شده، فراز شده، مقابل گشوده، باز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسته
تصویر بسته
نسبت، خویشاوندی، جعبه، تعطیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسته
تصویر بسته
Closed, Shut
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بسته
تصویر بسته
fermé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بسته
تصویر بسته
закрытый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بسته
تصویر بسته
geschlossen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بسته
تصویر بسته
закритий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بسته
تصویر بسته
zamknięty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بسته
تصویر بسته
关闭的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بسته
تصویر بسته
fechado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بسته
تصویر بسته
chiuso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بسته
تصویر بسته
cerrado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی