- بسدین
- منسوب به بسد که مرجان باشد مرجانی بسدی. توضیح در شعر فارسی بتخفیف بسدین آید
معنی بسدین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه دین ندارد بی کیش لامذهب مقابل دیندار
دین نیک آیین خوب، آنکه دارای آیینی نیکوست، دین زردشتی
ملحد، کافر
دین زردشتی، دین بهی، پیرو دین زردشتی، زرتشتی، کسی که به دین و آیین زردشت اعتقاد دارد، پیرو زردشت
زردشتی، زردهشتی، مزدیسنی، مزدیسنا، گبر، گبرک، مزداپرست
زردشتی، زردهشتی، مزدیسنی، مزدیسنا، گبر، گبرک، مزداپرست
بدکیش، بدمذهب، ملحد
منسوب به بسد بسدین
تناور تنومند به این: بدین صفت بدین شکل
پشم، خون، پرده
به رنگ بسد، سرخ رنگ، تهیه شده از بسد