جدول جو
جدول جو

معنی بزمات - جستجوی لغت در جدول جو

بزمات
ظاهراً نوعی پارچه و جامه بوده است:
سقرلاط و بزمات و آن نبات
چو شاماک و تفتیک و عین ثبات.
نظام قاری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بزمان
تصویر بزمان
میل و خواهش، مست، اندوهگین، پژمان
فرهنگ فارسی عمید
جمع واژۀ بزقه: و یکون فیه (فی شنج) حیوان لزج علی شکل البزقات یسمی الحلزون. (یادداشت بخط دهخدا) ، کارهای سخت، رأی نیکو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، حظه بزلاء، امری که فاصل حق و باطل باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کوه بزمان، در مشرق بم و نرماشیر است. (یادداشت بخط دهخدا)
لغت نامه دهخدا
طایفه ای از طوایف بلوچستان مرکزی به ناحیۀ بمپور. این طایفه مرکب از 40 خانوار است که در کوه بزمان سکونت دارند. مذهبشان شیعه است و فقیرو بی بضاعت هستند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 99)
لغت نامه دهخدا
(بَ / بُ)
میل. خواهش. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(عَ زَ)
جمع واژۀ عزمه. (آنندراج) (غیاث اللغات). رجوع به عزمه شود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
جمع واژۀ بازی. (یادداشت بخط دهخدا). بزاه. رجوع به بزاه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بزمان
تصویر بزمان
میل وخواهش
فرهنگ لغت هوشیار