- بزازی
- پارچه فروشی بذیونی عمل و شغل بزاز، دکان و مغازه بزاز پارچه فروش
معنی بزازی - جستجوی لغت در جدول جو
- بزازی
- پارچه فروشی، دکان پارچه فروشی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خیوی گلیزی مربوط به ترشحات دهان مربوط ببزاق ترشحات بزاقی غدد بزاقی جرمهای بزاقی
برنجکوبی، برنجفروشی برنج کوبی، برنج فروشی، دکان برنج فروشی
برنج کوبی، برنج فروشی، دکان برنج فروش
جامه فروش، پارچه فروش
هر کاری که مایه سرگرمی باشد، رفتار کودکانه و غیر جدی برای سرگرمی، کار تفریحی، لهو لهب
پارچه فروش، کسی که انواع پارچه های پشمی و نخی می فروشد
فعالیتی برای سرگرمی یا تفریح، ورزش، اجرای نقش در نمایش، فیلم، ومانند آن، قمار کردن، بیهوده، عبث
بازی کردن: چیزی در دست گرفتن و خود را بیهوده با آن سر گرم ساختن، به تفنن کاری کردن، قمار کردن، کاری به قصد تفریح یا ورزش انجام دادن
بازی دادن: کسی را به کاری یا چیزی سرگرم ساختن، فریب دادن
بازی کردن: چیزی در دست گرفتن و خود را بیهوده با آن سر گرم ساختن، به تفنن کاری کردن، قمار کردن، کاری به قصد تفریح یا ورزش انجام دادن
بازی دادن: کسی را به کاری یا چیزی سرگرم ساختن، فریب دادن
فعالیت جسمی یا ذهنی برای سرگرمی یا تفریح، فعالیت ورزشی، قمار، اجرای نقش در یک نمایش یا یک فیلم. مجازاً کار بیهوده، فریب و نیرنگ
Spiel
permainan
لعيبٌ
mchezo